رمان خارجی

از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم

(What i talk about when i talk about running a memoi)

خوشحالم که طی این همه سال، تحت هر شرایطی، از دویدن دست بر نداشته‌ام. دلیل خوشحالی‌ام آن است که رمان‌هایم را دوست دارم. حالا هم سخت مشتاقم که ببینم رمان بعدی چه از کار در خواهد آمد. من نویسنده‌ای هستم با محدودیت‌های خاص خود ـ آدمی ناکامل با یک زندگی ناکامل و محدود ـ و اگر هنوز هم چنین حسی به کار خود دارم پس باید گفت که راه درست را انتخاب کرده‌ام. شاید اغراق باشد که آن را معجزه بخوانم ولی در واقع همان حس را دارم. اگر دویدن‌های روزانه در راه برآوردن خواسته‌ام به من یاری رسانده، پس باید بسیار سپاس‌گذار آن باشم.

مجتبی ویسی
چشمه
9789643627553
۱۳۹۰
۱۸۰ صفحه
۴۶۲۰ مشاهده
۵ نقل قول
نسخه‌های دیگر
هاروکی موراکامی
صفحه نویسنده هاروکی موراکامی
۷۶ رمان موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو ژاپن به دنیا آمد. در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت. در سال ۱۹۷۱ با همسرش یوکو ازدواج کرد و به گفته خودش در آوریل سال ۱۹۷۴ در هنگام تماشای یک مسابقه بیسبال، ایده اولین کتاب‌اش به آواز باد گوش بسپار به ذهنش رسید. در همان سال یک بار جاز در کوکوبونجی توکیو گشود. در سال ۱۹۷۹ اولین رمانش به آواز باد گوش بسپار منتشر شد و در همان سال جایزه ...
دیگر رمان‌های هاروکی موراکامی
میمون شیناگاوا
میمون شیناگاوا موراکامی نویسنده سوالات غریب ذهن آدمی است او بلد است چگونه مخاطب را در موقعیتی قرار دهد که در عین سادگی توان تغییر جهان ذهنی‌اش را دارد. انسان اگر نامش را فراموش کند چه می‌شود؟ این سوالی‌ست که موراکامی در میمون شیناگاوا بهانه‌ای قرار می‌دهد تا ما را به زندگی زنی ببرد که نامش برایش غریبه است.
اسپوتنیک دلبند من
اسپوتنیک دلبند من آخه چرا آدم‌ها بایستی تا این حد تنها باشن؟ اصلا هدفش چیه؟ نه، واقعا؟ میلیون‌ها میلیون آدم تو این دنیا چشم‌شون به بقیه‌س تا بلکه یکی پیدا بشه و بیاد اون‌ها را از تنهایی در بیاره ولی باز آخرش همه‌شون تنهان و غرق در انزوا و خودشون تو عزلت نامحسوسی حبس می‌کنن. آخه چرا؟ یعنی زمین فقط به این خاطر شده زمین ...
1 کیو 84 (3 جلدی) جلد دوم
1 کیو 84 (3 جلدی) جلد دوم -
دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل
دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل مرد جوان در حالی که راه خود را از میان بیدهای نابینای تنومند باز می‌کرد، به تپه رسید. از زمانی که بیدها تپه را اشغال کرده بودند، او اولین کسی بود که توانسته بود از تپه بالا برود. کلاهش را تا روی چشم‌ها پایین کشید. با یک دست انبوه مگس‌هایی را که در اطرافش وزوز می‌کردند، کنار می‌زد و بالا ...
وقتی از دویدن صحبت می‌کنم در چه موردی صحبت می‌کنم
وقتی از دویدن صحبت می‌کنم در چه موردی صحبت می‌کنم خوشحالم که طی این همه سال، تحت هر شرایطی، از دویدن دست بر نداشته‌ام. دلیل خوشحالی‌ام آن است که رمان‌هایم را دوست دارم. حالا هم سخت مشتاقم که ببینم رمان بعدی چه از کار در خواهد آمد. من نویسنده‌ای هستم با محدودیت‌های خاص خود ـ آدمی ناکامل با یک زندگی ناکامل و محدود ـ و اگر هنوز هم چنین حسی ...
مشاهده تمام رمان های هاروکی موراکامی
مجموعه‌ها