مثل روز روشنه که امکان نداره توی خانوادهای با وجود شش تا پسر به نام ژان یه چیزی، مثل آرامش پیدا بشه! از وقتی ژان.آ هوس کرده ستاره بشه، همه خانواده با یه گونه جدید از موجودات زمینی تهدید شده «دخترها!» البته ژان.ب با خودش عهد کرده عمرا طرفشون نره و به جاش از هنگ دریای سر در بیاره! اما مگه میشه از سن بلاهت، جان به در برد؟ یا اینکه پاپا پزشک خیلی خوبییه و مامان هم خیلی منظم، امسال در خانه ژانها یه خبرهایی هست...