رمان ایرانی

آناهیتا 2

انگار به صلیبم کشیده و به دیوار میخکوبم کرده بودند، ذره‌ای قدرت حرکت کردن نداشتم. او آن‌جا بود... در اتاق سابق من... و حالا آن‌جا بدون من چه می‌کرد؟ با تمامی آشفتگی‌اش جذاب بود یا من او را جذاب می‌دیدم. چه فرقی می‌کرد، به نظر من که مرد جذابی بود. آیا او هم در همین اول صبح که مثل جن بو داده مقابل چشمانش سبز شده بودم، مرا زیبا یا جذاب می‌دید؟‌ منی که خودم را زیبا نمی‌دانستم!

پرسمان
9786001871986
۱۳۹۶
۶۴۷ صفحه
۹۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های اعظم فرخزاد (آخوندزاده)
آناهیتا 1
آناهیتا 1 کنجکاوانه نگاهم می‌کرد تا به همین زودی جواب را ازم بگیرد. حال که من به نقطه‌‌ای دور در آن سوی دنیا می‌اندیشیدم، جایی که آرمین تنها و دست خالی در روی نقطه کور کره زمین چرخ می خورد و در همین‌جا دست و پایم را به زنجیر عشقش می‌بست و فکر در به درم را معطوف خودش می‌کرد. این‌ها اگر ...
مشاهده تمام رمان های اعظم فرخزاد (آخوندزاده)
مجموعه‌ها