جی.ام. سینگ در چشمه قدیسان با بهره جستن از داستانها و زبان عامه تحولات دینی، اجتماعی و فرهنگی ایرلند در اواخر قرن نوزده را به نمایش میگذارد. او تضادهای پیچیده بین بینایی و کوری و رویا و حقیقت را در قالب یک کمدی هجوآمیز که به مرور، تلخی در پس آن پررنگتر میشود روایت میکند. دنیایی که در نمایش او میبینیم تناقضش را در قالب تخیلات و تصورات دو شخصیت کور داستان به خوبی نشان میدهد. برای مثال با توصیف آن چه که بیناها به راستی میبینند و آنچه شخصیتهای کور در توهم آن به سر میبرند.