دنیای نورا پا در هواست. پدرش بیکار شده، برگشته خانه و میخواهد پدر کاملی شود. مشکل اینجاست که برداشت پدر نورا از مفهوم پدر کامل شباهت زیادی به آن جور پدری ندارد که نورا دلش میخواهد داشته باشد.
۵ رمان
Cada día tengo más dudas acerca de quién diablos es Care Santos. Si es la misma insulsa que todas las mañanas me mira desde el espejo del baño o es esa que, de vez en cuando, hace algo que merece la atención ajena. La atención de gente de fiar, quiero decir.
Cronológicamente, ambas estamos muy puestas de acuerdo desde antiguo: más de cuarenta años ya de coincidir en todas partes: en las mismas calles, y cines y teatros y ...
1 عدد مامان به فروش میرسد (فروشیها 1)
اسکار مادر سیوهشت سالهاش را میفروشد. زنی تقریبا خوش قیافه، با محبت و دارای صدایی دلنشین که رفتن به شهر بازی را دوست دارد، یک عالمه قصه بلد است و تقریبا هیچوقت آدم را دعوا نمیکند. پس چرا اسکار میخواهد او را بفروشد؟ چون فکر میکند از وقتی نخودی به دنیا آمده، مادرش دیگر او را دوست ندارد.
1 عدد مامان به فروش میرسد (فروشیها 1)
اسکار مادر سیوهشت سالهاش را میفروشد. زنی تقریبا خوش قیافه، با محبت و دارای صدایی دلنشین که رفتن به شهر بازی را دوست دارد، یک عالمه قصه بلد است و تقریبا هیچوقت آدم را دعوا نمیکند. پس چرا اسکار میخواهد او را بفروشد؟ چون فکر میکند از وقتی نخودی به دنیا آمده، مادرش دیگر او را دوست ندارد.
1 عدد نخودی به فروش میرسد (فروشیها 3)
اسکار دیگر تحمل برادر کوچکش را ندارد و برای این احساسش، فهرستی با بیش از ده دلیل نوشته شده است. بدی قضیه این است که نورا برای گذراندن تابستان به نیویورک رفته و بدون او، اسکار نمیداند مشکل را چطور حل کند.
1 عدد بهترین دوست به فروش میرسد (فروشیها 4)
تابستان تمام شده و مدرسهها باز میشوند. سال جدید، آموزگار جدید... و دوستهای جدید؟ حرفش را هم نزنید! اسکار دوست جدید نمیخواهد. فعلا و همیشه نورا بهترین دوست اوست. ولی نورا با دختر دیگری به نام موریل آشنا شده و باهم در بارهی مسائل خودشان حرف میزنند.