رمان خارجی

سقوط

(La chute)

روی پل، از پشت سر قامتی گذشتم که روی جان‌پناه خم شده بود و به نظر می‌رسید دارد گذر آب را تماشا می‌کند. نزدیک‌تر که شدم، هیکل ترکه و باریک زن جوانی را دیدم که لباس سیاه پوشیده بود. میان موهای تیره و یقه بالاپوشش، فقط پس گردن شاداب و خیسش که من نسبت به آن حساس بودم، دیده می‌شد. اما پس از اندکی دودلی به راهم ادامه دادم... حدود پنجاه متری دورر شده بودم که صدایی شنیدم که به رغم دور بودن، در سکوت شبانه به نظرم وحشتناک آمد، صدای افتادن جسمی توی آب. بی‌درنگ ایستادم، اما به طرفی که صدا آمده بود، برنگشتم. کم و بیش پس از آن، صدای فریادی را شنیدم که چندین بار تکرار شد و همراه با مسیر آب جلو می‌رفت، بعد ناگهان خاموش شد. سکوتی که پس از آن در دل شب ناگهان به حالت تعلیق درآمد، به نظرم پایان‌نایذیر آمد. دلم می‌خواست بدوم ولی از جایم تکان نخوردم...

پرویز شهدی
به‌سخن
9786007987322
۱۳۹۶
۱۲۸ صفحه
۵۸۲ مشاهده
۳ نقل قول
نسخه‌های دیگر
آلبر کامو
صفحه نویسنده آلبر کامو
۴۷ رمان آلبر کامو (به فرانسوی: Albert Camus) (زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰). نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار الجزایری-فرانسوی‌تبار بود. او یکی از فلاسفهٔ بزرگ قرن بیستم و از جمله نویسندگان مشهور و خالق کتاب بیگانه است. کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر می‌پردازد»[۴] برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوان‌ترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است ...
دیگر رمان‌های آلبر کامو
صالحان
صالحان آننکوف: بسه دیگه! دیوونه شده‌ید؟ حواستون هست کی هستیم؟ ماها برادریم، برادرهایی که دست به دست هم دادن تا مستبدها و جلادها رو از پا در بیارن تا این کشور رو آزاد کنن! دست در دست هم می‌کشیمشون و هیچ‌چیزی نباید بینمون جدایی بندازه. بیا استپان، باید علامت‌های رمزمون رو مشخص کنیم.
کالیگولا
کالیگولا دور و بر من هرچه هست دروغ است و من می‌خواهم که مردم با راستی زندگی کنند. وسیله‌اش را هم دارم تا آنها را وادارم که با راستی زندگی کنند، چون می‌دانم که آنها چه ندارند. آنها معرفت ندارند. معلمی می‌خواهند که بداند چه می‌گوید... در سرتاسر امپراتوری روم تنها کسی که آزاد است منم. بروید و به روم اعلام ...
حکومت نظامی (شهربندان) نمایش‌نامه
حکومت نظامی (شهربندان) نمایش‌نامه تمام کنید. این مسخره‌بازی پلیدتان را تمام کنید. منتظر چه هستید؟ کارتان را بکنید و با من که از شما بزرگتر و باشخصیت‌ترم تفریح نکنید. چرا مرا نمی‌کشید؟ من قسم می‌خورم که این تنها راهی است که شما می‌توانید سیستم عالی حکومت خود را که هیچ چیز در آن اتفاقی نیست، نجات دهید.
دادگسترها
دادگسترها گریه نکنید. نه، نه، گریه نکنید. خوب می‌‌دانید که امروز، روز تزکیه نفس و اثبات آن چه در راهش مبارزه می‌کنیم، فرا رسیده. در این ساعت چیزی ظهور می‌کند که شهادتی است از سوی ما برای بقیه سر به طغیان‌ها برداشته‌ها. «یانگ» دیگر یک جنایتکار نیست. صدایی وحشتناک. صدایی وحشتناک لازم بود تا او را به شادی دوران کودکی‌اش بازگرداند ...
فایل صوتی طاعون
فایل صوتی طاعون در کتاب طاعون آلبر کامو تصور می‌کند که بیماری همه‌گیر طاعون شهر اران را در برگرفته است و از خلال دفتر خاطرات دکتر ریو یک نفر شاهد وقایع، خواننده را در جریان این واقعه می‌گذارد، از روزی که موش‌های حامل میکروب در همه گوشه و کنار شهر ظاهر می‌شوند تا زمانی که بیماری طاعون در این شهر که از سایر ...
مشاهده تمام رمان های آلبر کامو
مجموعه‌ها