شعر

آوازها و زنگ‌ها

سبز، تو را سبز می‌خواهم. باد را سبز، شاخه‌ها را سبز. کشتی را بر دریا. و اسب را بر کوهسار. سراپا در سایه. کنار نرده‌های مهتابی خواب می‌بیند، پوستی سبز، گیسوانی سبز، و چشمانی سیمگون. سبز، تو را سبز می‌خواهم. زیر ماه، کولی‌وش. همه به تماشا نشسته. دختری را که نمی‌تواند ببیندشان...

حسن صفدری
9786006792569
۱۳۹۶
۱۰۸ صفحه
۱۲۸ مشاهده
۰ نقل قول
فدریکو گارسیا لورکا
صفحه نویسنده فدریکو گارسیا لورکا
۱۳ رمان Born in Fuente Vaqueros, Granada, Spain, June 5,1898; died near Granada, August 19,1936, García Lorca is one of Spain's most deeply appreciated and highly revered poets and dramatists. His murder by the Nationalists at the start of the Spanish civil war brought sudden international fame, accompanied by an excess of political rhetoric which led a later generation to question his merits; after the inevitable slump, his reputation has recovered (largely with a shift in interest to the less obvious works). ...
دیگر رمان‌های فدریکو گارسیا لورکا
دوشیزه رزیتا
دوشیزه رزیتا کتاب حاضر داستان ساده زنی است که بدون عشق نمی‌تواند زندگی کند، به این دلیل تمام طالبان خود را که بنا بر مصلحت به او گرایش دارند پس می‌زند. دل او در گرو عشق پسرعمویش است که در خارج از اسپانیا زندگی می‌کند. دنا رزیتا انتظاری بیست و پنج ساله را در راه عشق خود تحمل می‌کند و همیشه سرخوش از ...
یرما (نمایش‌نامه‌ای در 3 پرده) 16 تابلو
یرما (نمایش‌نامه‌ای در 3 پرده) 16 تابلو یرما (در زبان اسپانیایی به‌معنای سترون) نمایش‌نامه‌ای است که فدریکو گارسیا لورکا در سال 1934 نوشت و نخستین‌بار نیز در همان سال به‌روی صحنه رفت. لورکا این نمایش‌نامه را «شعری تراژیک» توصیف کرده است. یرما زنی بی‌فرزند است در منطقه‌ای روستایی در اسپانیا. شوق بی‌حاصلش برای مادر شدن در نهایت بدل به عقده‌ای می‌شود که او را به‌سوی ارتکاب جنایتی ...
فصلی در غرناطه
فصلی در غرناطه در انتهای یک خیابان متروک می‌رود کره اسب سیاهی پرسه‌زن اسبی از خواب‌هایی که کابوس نسیم غروبی می‌‌آید از دور و یک پنجره گریه سر داده با باد
همسر بی‌نظیر کفاش
همسر بی‌نظیر کفاش خانم کفاش. از بس که احمقی؛ اگه خیابونو هم صدای جیغ من پر کنه حقته. کفاش. فکر کنم این وضع، خوشبختانه، به زودی تموم بشه چون صبر من داره تموم می‌شه. تا همین‌جاشم نمی‌دونم چطوری طاقت آوردم.
یرما
یرما یرما سرگذشت زن جوان روستایی است که خواهان آفرینش است. آفرینشی که هویت مادرانه‌اش را به ثبت برساند. او در این راه تلاشی درخور از خود نشان می‌دهد. یرما در برابر تمامی آنچه که مانع آفرینش اوست، می‌ایستد، اما چون زنی است با امکانات بسته‌ی روستایی، کاری از پیش نمی‌برد، زیر شوی که بعد دیگر آفرینش اوست، پربار نیست. از این‌رو، ...
مشاهده تمام رمان های فدریکو گارسیا لورکا
مجموعه‌ها