نمایش‌نامه

عروسی خون

(Bodas de sangre blood wedding)

عروسی خون سرگذشت دو انسان شوریده عاشق است که جدایی‌شان از یکدیگر برایشان حکم مرگ را دارد و یکی شدنشان نیز به مرگشان می‌انجامد، با این تفاوت که مرگ در صورت نخست در هجران معشوق است و مرگ دوم برای رهایی از هجران،‌ در هر صورت برای شیفتگان راه عشق صورت سومی وجود ندارد. لورکا در عروسی خون زیباترین بیان نفرت عاشقان راه انسانیت را از ظواهر دست و پاگیر اجتماعی و قراردادهای آن که در بیشتر مواقع زنجیری به پای بشریت است نشان می‌دهد.

مینا
9789646475694
۱۳۹۱
۹۶ صفحه
۶۸۷۷ مشاهده
۰ نقل قول
فدریکو گارسیا لورکا
صفحه نویسنده فدریکو گارسیا لورکا
۱۳ رمان Born in Fuente Vaqueros, Granada, Spain, June 5,1898; died near Granada, August 19,1936, García Lorca is one of Spain's most deeply appreciated and highly revered poets and dramatists. His murder by the Nationalists at the start of the Spanish civil war brought sudden international fame, accompanied by an excess of political rhetoric which led a later generation to question his merits; after the inevitable slump, his reputation has recovered (largely with a shift in interest to the less obvious works). ...
دیگر رمان‌های فدریکو گارسیا لورکا
یرما
یرما یرما سرگذشت زن جوان روستایی است که خواهان آفرینش است. آفرینشی که هویت مادرانه‌اش را به ثبت برساند. او در این راه تلاشی درخور از خود نشان می‌دهد. یرما در برابر تمامی آنچه که مانع آفرینش اوست، می‌ایستد، اما چون زنی است با امکانات بسته‌ی روستایی، کاری از پیش نمی‌برد، زیر شوی که بعد دیگر آفرینش اوست، پربار نیست. از این‌رو، ...
یرما (نمایش‌نامه‌ای در 3 پرده) 16 تابلو
یرما (نمایش‌نامه‌ای در 3 پرده) 16 تابلو یرما (در زبان اسپانیایی به‌معنای سترون) نمایش‌نامه‌ای است که فدریکو گارسیا لورکا در سال 1934 نوشت و نخستین‌بار نیز در همان سال به‌روی صحنه رفت. لورکا این نمایش‌نامه را «شعری تراژیک» توصیف کرده است. یرما زنی بی‌فرزند است در منطقه‌ای روستایی در اسپانیا. شوق بی‌حاصلش برای مادر شدن در نهایت بدل به عقده‌ای می‌شود که او را به‌سوی ارتکاب جنایتی ...
همسر بی‌نظیر کفاش
همسر بی‌نظیر کفاش خانم کفاش. از بس که احمقی؛ اگه خیابونو هم صدای جیغ من پر کنه حقته. کفاش. فکر کنم این وضع، خوشبختانه، به زودی تموم بشه چون صبر من داره تموم می‌شه. تا همین‌جاشم نمی‌دونم چطوری طاقت آوردم.
3 نمایش‌نامه از لورکا (عروسی خون - یرما - خانه ‌برناردا آلبا)
3 نمایش‌نامه از لورکا (عروسی خون - یرما - خانه ‌برناردا آلبا) "اکثر قهرمانان درام لورکا، بار گران ‌وزنی را به دوش می‌کشند. بار آیین و رسومی خانوادگی، بار سنن ستم‌گر و سخت‌گیر شرافتی که امروز دیگر به هیچ روی قابل درک و فهم نیست. مردها، بچه‌ها، مادران ـ که در همه حال، از دید لورکا، قربانی شرایط‌اند ـ بدین سنت گردن می‌نهند. به بیان دیگر: آنان با اطاعت و انقیاد ...
آوازها و زنگ‌ها
آوازها و زنگ‌ها سبز، تو را سبز می‌خواهم. باد را سبز، شاخه‌ها را سبز. کشتی را بر دریا. و اسب را بر کوهسار. سراپا در سایه. کنار نرده‌های مهتابی خواب می‌بیند، پوستی سبز، گیسوانی سبز، و چشمانی سیمگون. سبز، تو را سبز می‌خواهم. زیر ماه، کولی‌وش. همه به تماشا نشسته. دختری را که نمی‌تواند ببیندشان...
مشاهده تمام رمان های فدریکو گارسیا لورکا
مجموعه‌ها