رمان ایرانی

آینه تال

تایلندی راست‌ راستی تایلندی نیست، فقط چون از تایلند جنس می‌آورد، اسمش شده تایلندی؛ مثل نون ‌خشکی که مسلما اسمش نون‌ خشک نیست! قدیم‌ها یک ترکیه‌ای هم بود و قبل‌تر از آن یک قشمی، اما آب نادرخان با آن‌ها توی یک جوی نرفت. ظاهرا یکی دو بار جنس نامرغوب ارزان آورده بودند که نادرخان احساس توهین کرده بود. اوایل تایلندی لوازم آرایش و لباس زیر زنانه و تاپ و شلوارک و صندل و شال و روسری هم می‌آورد، بعد کم‌کم دستش آمد که برای این خانه فقط جنس مردانه اعلا بیاورد و دولاپهنا حساب کند. تمام مدت خرید کردن نادرخان، مامان توی آشپزخانه‌اش می‌لولد و حتی وسوسه نمی‌شود که برود ببیند آن بالا چه خبر است.

هیلا
9786005639759
۱۳۹۵
۲۶۴ صفحه
۷۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های سودابه فرضی‌پور
همین است که هست
همین است که هست اگر بخواهم خودم را از نو سر هم کنم، اول باید بروم سر آن چارراه که یک کیوسک تلفن دارد، همان که پشت کیوسک، یک مغازه کوچک شیرینی‌پزی است. چند قدم آن طرف‌تر یک سطل زباله بزرگ هست. پای راستم از مچ به پایین و هر دو بازویم در یک کیسه سیاه آن‌جا است، توی سطل زباله. در کیسه دو گره ...
مشاهده تمام رمان های سودابه فرضی‌پور
مجموعه‌ها