بین عشق و نفرت، مهر و قهر، کینه و گذشت، خط فاصلی به ظرافت 1 مو است چرا که همه آن عواطف از جنس واحدی به نام احساس پدید آمدهاند. و خانم برونته در این قصه نشان میدهد که چگونه عشق جای خود را به نفرت میدهد...
۱۰ رمان
امیلی جین برونته داستاننویس و شاعر انگلیسی است. داستان ِ بلندیهای بادگیر او اثر بسیار معروفی است.به نظر بعضی از منتقدان ادبی شخصیت کتی بسیار شبیهخود امیلی و شاید هیت کلیف نماینده ی ان دسته از مردانی باشد که امیلی قادر به دوست داشتن ان ها بود. کتاب بلندیهای بادگیر (یا عشق هرگز نمیمیرد) شهرتی جهانی یافتهاست. امیلی برونته اشعار بسیاری نیز سرودهاست . برخی از اشعار او به همراه اشعار دو خواهر دیگرش، شارلوت برونته و آن برونته در ...
بلندیهای بادگیر (عشق هرگز نمیمیرد)
بلندیهای بادگیر روایت عشق است و انتقام، با شخصیتهایی که آمیزه لطافت و خشونتاند، مهر و کین، امید و بیم،... در مکانی که آن هم آمیزهای است از گرما و سرما، روشنایی و تاریکی، تابستان طراوتبخش و زمستان اندوهبار. آیا خفتههای این خاک آرام خوابزدههایی بیقرارند؟
امیلی برونته با همین داستان شورانگیز به بلندیهای ادبیات صعود کرده است.
عشق هرگز نمیمیرد (بلندیهای بادگیر)
تازه از ملاقات صاحبخانهام برگشته بودم. او مردی تنها و گوشهگیر بود که شاید بعدها با او به مشکل برخورد کنم. روستای زیبایی که حتی در تمام سرزمین انگلستان هم نمیتوانستم جایی به آرامی اینجا پیدا کنم که از هیاهوی شهرها و مردم خبری در آن نبود و مکانی دنج برای کسانی که از مردم دوری میکنند، من و آقای ...
بلندیهای بادگیر
با خود میاندیشم: ‹‹ای مرد بدبخت! تو نیز مانند سایر همنوعانت قلبی در سینهات میطپد و اعصابی داری که در برابر غمها و شادیها حساسیت نشان میدهد. چرا بیهوده سعی میکنی عکسالعمل قلب اعصابت را از شنیدن خبر این فاجعه پنهان داری؟ چرا میخواهی وانمود کنی که خونسردی و آرامش خود را از دست ندادهای؟ این کبر و غرور تو ...
بلندیهای بادگیر (عشق هرگز نمیمیرد)
داستان این عشق به این صورت شکل میگیرد که: هیت کلیف پسری یتیم از خانوادهای کولی به سرپرستی مردی مهربان و ثروتمند در میآید. دختر خانواده کاترین است که از همان روز اول ارتباط خوبی با پسرک برقرار میکند اما پسر خانواده به شدت از او متنفر است. پس از مرگ پدر او را به عنوان کارگر در خانه قبول ...
بلندیهای بادگیر
با خود میاندیشم: ‹‹ای مرد بدبخت! تو نیز مانند سایر همنوعانت قلبی در سینهات میطپد و اعصابی داری که در برابر غمها و شادیها حساسیت نشان میدهد. چرا بیهوده سعی میکنی عکسالعمل قلب اعصابت را از شنیدن خبر این فاجعه پنهان داری؟ چرا میخواهی وانمود کنی که خونسردی و آرامش خود را از دست ندادهای؟ این کبر و غرور تو ...