تازه از ملاقات صاحبخانهام برگشته بودم. او مردی تنها و گوشهگیر بود که شاید بعدها با او به مشکل برخورد کنم. روستای زیبایی که حتی در تمام سرزمین انگلستان هم نمیتوانستم جایی به آرامی اینجا پیدا کنم که از هیاهوی شهرها و مردم خبری در آن نبود و مکانی دنج برای کسانی که از مردم دوری میکنند، من و آقای هیث کلیف میتوانستیم به خوبی ، تنهاییهای خودمان را تقسیم کنیم. او مرد خیلی خوبی است...