رمان نوجوان

مادر آدم نباتی (دنیای آدم نباتی‌ها 2)

مادر بچه‌اش را همان‌طور با پای لخت بلند می‌کند و سر و صورتش را می‌بوسد و شکمش را قلقلک می‌دهد. بچه قهقهه می‌زند. من و تارا ناخودآگاه همراه بچه می‌خندیم. تا جایی که یادم هست، در کشور نوزادان تمام این کارها را روبات‌ها انجام می‌دادند؛ از شیر دادن به نوزادان تیپ الف گرفته تا عوض کردن پوشکشان. بعید می‌دانم روبات‌های خدمتکار بوسیدن و قلقلک کردن بلد باشند. دلم می‌گیرد. کاش من هم بچه آدم نباتی بودم.

هوپا
9786008655169
۱۳۹۶
۱۶۸ صفحه
۱۰۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ضحی کاظمی
کاج‌زدگی
کاج‌زدگی ضحی کاظمی نویسنده‌ پُرکار و جوانِ روزگارِ ماست. او در سال‌های گذشته چند رمان منتشر کرده است. رمانِ کاج‌زدگی متفاوت‌ترین تجربه‌ نویسندگی اوست. رمانی در ژانر علمی ـ تخیلی با گرایشِ آخرالزمانی، ژانری که از محبوب‌ترین و بدیع‌ترین ژانرهای ادبی تاریخِ داستان‌نویسی جهان است. رمان درباره‌ آدم‌های یک شهرِ مسخ‌ شده است که انگار سایه‌ای نیرومند آن‌ها را تحت ‌سیطره‌ ...
خاک آدم‌پوش
خاک آدم‌پوش هیچ نویسنده‌ای به اندازه ژانرنویس با شهرزاد احساس هم‌ذات‌پنداری نمی‌کند. ژانرنویس مخاطب را بر سریر پادشاهی می‌نشاند و هدفی جز تسخیر عمیق و تمام قلب و ذهن او ندارد؛ همچون شهرزاد، که اگر هر شب نمی‌توانست پادشاه را پای نقل خود نگه دارد، هستی خود را از دست می‌داد. هدف مجموعه رمان ژانر نشر هیلا احترام به احساس، شعور و ...
گیتار
گیتار گیتار، مجموعه‌ای از هفتاد داستانک است که با نگاهی موشکافانه به مسائل جامعه امروز ایران که با مذهب، علوم ماورایی جدید و سنت‌ها آمیخته است، می‌پردازد. پیش از این مجموعه داستانک‌های ضحی کاظمی با عنوان «کفش‌ها تو جفت کن» منتشر شده بود که به دلیل استقبال مخاطبان، در تجدید چاپ با عنوان جدید «گیتار»، بیش از بیست داستانک تازه به ...
سال درخت
سال درخت نامه را درآورد تا با شعله‌ی چراغ لامپا بسوزاند و از بین‌اش ببرد. می‌ترسید که خود اولین قربانی این نفرین‌نامه شود. احساس گناه می‌کرد که تمام مدت نامزدی‌اش با محمود به فکر جمال از او و خانواده‌اش متنفر بوده است. صدای پایی که از توی حیاط رد می‌شد حواسش را پرت کرد. چراغ لامپا از دستش افتاد و همین‌طور که پایین می‌افتاد ...
این‌جا کسی مرده
این‌جا کسی مرده رو می‌گرداند به اطراف. انگار دنبال پاسخ سوالی است. سوالی که خود نمی‌داند و جوابی که سال‌هاست فراموشش شده. مریم سرش را روی ساق‌های دستش که ضربدر بر زانو گذاشته، خم می‌کند. انگار مردد است که گریه کند یا نه. مهشید دست پشت مریم می‌گذارد و مریم با نوازش آرام مهشید دوباره می‌نشیند. مهشید می‌پرسد کسی مرده؟ مریم با سر ...
مشاهده تمام رمان های ضحی کاظمی
مجموعه‌ها