شعر

نژادپرست نیستم اما

نگاهت می‌کنم. که خیره‌ای به من. و نگاهت از روی من. سر می‌خورد. و گوش‌هایت بی‌حس می‌شود. در حالی که از. تاریخ استرالیا. و آغاز استعمار می‌گویم. در حال گفتن. از غصب خاک. و مرگ. و تجاوز به زمین. و تلاش همیشگی. انسان بومی استرالیا. باز می‌گویم و. چشمان تو. دیگر نمی‌بینند. تاب نمی‌آوری. توان شنیدن نداری. حتی از هم دانشگاهی‌ات. پس آسان می‌روی. خودت را از شر من. می‌رهانی.

9786006792590
۱۳۹۶
۱۶۴ صفحه
۸۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های آنیتا هیس
من کیستم (خاطرات مری تالنس)
من کیستم (خاطرات مری تالنس) حدس می‌زنم تو هم می‌خواهی بدانی که من چه جوری از این‌جا سر درآوردم اما آخر من که چیز زیادی یادم نیست، فقط پنج سالم بود که مرا با دو برادر کوچکترم بلویی و بوستا، خواهرم بتی و پسرخاله‌ام مکس آوردند این‌‌جا. روزی که ما خانواده راستکی‌مان را ترک کردیم. بدترین روز زندگی‌ام بود.
مشاهده تمام رمان های آنیتا هیس
مجموعه‌ها