رمان ایرانی

پک عاشقانه

خواب. تنها خواب، هلیا! دستمال‌های مرطوب تسکین‌دهنده دردهای بزرگ نیستند. اینک دستی‌است که با تمام قدرت مرا به سوی ایمان به تقدیر می‌راند. اینک، سرنوشت، همان سرافرازی ازلی خویش را پایدار می‌بیند. شاید، شاید که ما نیز عروسک‌های کوکی یک تقدیر بوده‌ایم... نمی‌دانم... کتاب حاضر دربردارنده داستانی در مورد گیله مردی مبارز و سیاسی است که برای یافتن ناب‌ترین عسل دنیا در دامنه ساوالان، عاشق «عسل»، دختر آذری زیبا و سیاسی مسلکی می‌شود. در این داستان روند و مراحل برنامه‌ریزی‌های زندگی مبتنی بر عشق این دو روایت شده است. مرد، معلّم ادبیات و یک مبارز مخالف است. از همین رو، خانه‌به‌دوشی به آن‌ها تحمیل می‌شود و داستان زندگی پرالتهابشان تصویر می‌شود. عزیز من! گهگاه، در لحظه‌های پریشان حالی، می‌اندیشم که چه چیز ممکن است عشق را به کینه، دوست داشتن را به بیزاری، و محبت را به نفرت تبدیل کند...

روزبهان
2500110083637
۱۳۹۶
۵۳۶ صفحه
۲۰۵ مشاهده
۰ نقل قول
نادر ابراهیمی
صفحه نویسنده نادر ابراهیمی
۵۷ رمان نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران به‌دنیا آمد. پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضورقاجار و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز فامیل او (ابراهیمی‌های کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. مادرِ نادر ابراهیمی هم از ...
دیگر رمان‌های نادر ابراهیمی
داستان‌های کوتاه 1
داستان‌های کوتاه 1 و این زمان، مرد دیگری آغاز می‌کند که هنوز طعم تلخ شکستگی دل را نچشیده است و دشنام دیگران، چون تیر‌های زهر به دل او ننشسته است و ستایش ایشان، او را به ورطه‌های خالی تحسین خویش نیفکنده است.
مکان‌های عمومی
مکان‌های عمومی نامه دهم خانم خیلی خیلی ببخشید اینطوری می‌نویسم. شما چکار دارید که ما چطوری هستیم. من شرح زندگی ندارم که برای شما بنویسم. ما اگر خیلی بدبخت هستیم در آن دنیا خوشبخت می‌شویم. پدرم گفت اگر شما چیزی می‌دهید من نگیرم چون ما گدا نیستیم. من گفتم که جایزه گرفتم اما پدرم گفت نمی‌خواهد جایزه بگیری. شما دیگر بمن جایزه ندهید. ...
داستان‌های کوتاه 2
داستان‌های کوتاه 2 ... امروز پا دردم شروع شد. این سوغات ولایت است، کاریش نمی‌شود کرد. تازه اگر یک روز خودم هم دکتر خوبی بشوم و بخواهم این درد را درمان کنم تا آن روز پایی باقی نمانده است. خدا لعنت کند آن رطوبت را . چند روزی بود که درد نمی‌کرد. چه قدر راحت بودم. فکر کردم هوای خشک این جا کار ...
چه کسانی انتخاب می‌شوند (سفرهای هامی و کامی 4)
چه کسانی انتخاب می‌شوند (سفرهای هامی و کامی 4) شبیه هیچ سفر دیگری نیست؛ دو سال سفر کردن و مدرسه نرفتن خیلی خیلی هیجان انگیز است و البته کمی هم نگران کننده؛ بعدش چه اتفاقی می‌افتد؟ دوباره به مدرسه راهمان می‌دهند؟ عازم این سفر شدن، تصمیم سختی است، اما هامی و کامی و خانواده‌هایشان این ریسک را پذیرفته‌اند. آیا در میان راه پشیمان می‌شوند و به مدرسه برمی‌گردند؟
عاشقانه‌ها
عاشقانه‌ها من، شناگر از کودکی در آب غوطه‌خورده شمالی، اگر در دریا به آسانی غرق نمی‌شوم، در دامنه سبلان، چنان گل‌باران شدم که یکپارچه خیس از عطر زنده گل‌ها، چتری از رویا رنگ بالای سرم گشوده شد، و زیر چتر، کوله‌ام را زمین گذاشتم ـ روی سبز ـ سفره‌ام را باز کردم، و خسته خسته، پنیر تبریز را با خیاری که ...
مشاهده تمام رمان های نادر ابراهیمی
مجموعه‌ها