از پرفروشترینهاى نیویورک تایمز و نامزد نهایى جایزه کتاب ملى سال 2016 آمریکا آگوست که در رشته انسانشناسی تحصیل کرده، برای شرکت در مراسم تدفین پدرش به خانه باز میگردد. سالهای زیادی را صرف مطالعه مرگ، درد و غم از دست دادن عزیزان کرده. آگوست داستان را از بیست سال قبل آغاز میکند، وقتی با مرگ مادرش در سال 1973 با پدر و برادرش راهی بروکلین میشوند. او تنها یازده سال دارد و مرگ مادرش را انکار میکند. در بروکلین دوستانی پیدا میکند که مثل خودش زخمهای زیادی را در زندگی به دوش میکشند. گروه چهار نفره گیگی، آنجلا، سیلویا و آگوست. بروکلین آن سالها، بروکلین سوزنهای آلوده به مواد مخدر و ارتباطات تهدیدآمیز و خیانتهاست. بروکلین آشفته و وحشی در میان قرنی زهرآلود و تلخ برای آمریکا. روزهای سخت قحطی در بیافرا و قتلهای زنجیرهای و کمی آن طرفتر جنگ ویتنام. ژاکلین وودسن با زبانی شاعرانه و موجز خواننده را آنقدر به شخصیتهای داستان نزدیک میکند که حتی بوی خوش آدامس بادکنکی را از نفس شخصیتها میتوان احساس کرد. داستانی سراسر چالش و پیروزی که با تکرار جمله" اینها همه خاطره است" یادآور میشود که انسان میتواند از تمام سختیها بارها و بارها گذر کند. در هندوستان، هندوها اجساد را میسوزانند و خاکسترش را در رودخانه گَنگ میریزند. مردم کاواتینو در نزدیکی بالی اجسادشان را در تنه درخت دفن میکنند. پدرم خواسته بود تا به خاک سپرده شود ...