رمان خارجی

سرپناه بارانی

(sheltering rain)

سرپناه بارانی از آن دسته رمان‌هایی است که جوجو مویز در آن احساسات صادقانه و کشمکش‌های درونی شخصیت‌های داستانش را در نهایت چیره‌دستی به تصویر می‌کشد. داستان از چند زاویه به بررسی احساسات سابین، مادر و مادربزرگش می‌پردازد. سابین که در لندن بزرگ شده، هیچ علاقه‌ای به زندگی روستایی ندارد. در آغاز هیچ چیز، به خوبی پیش نمی‌رود. تا اینکه... اما بعد از شش سال زندگی کردن با جف، سر و کله جاستین پیدا شد. کسی که باعث شد بخش زنانه وجود کیت که سال‌ها در خواب بود، چون آتشفشانی جوشان فوران کند....

رعنا موقعی
ماهابه
9786008632139
۱۳۹۶
۴۵۸ صفحه
۲۲۷۲ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
جوجو مویز
صفحه نویسنده جوجو مویز
۳۰ رمان پائولین سارا جو مویس و در ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن، انگلستان متولد شد. او در رویال هالووی (Royal Holloway) دانشگاه لندن (University of London)و کالج نیو بدفورد دانشگاه لندن (Bedford New College) تحصیل کرد. در سال ۱۹۹۲ او برنده یک بورس مالی از روزنامه ایندیپندنت برای شرکت در دوره کارشناسی ارشد روزنامه‌نگاری در دانشگاه شهر (City University) در لندن شد. او پس از آن به مدت ۱۰ سال (به جز یک سالی که در هنگ کنگ برای ساندی مورنینگ ...
دیگر رمان‌های جوجو مویز
ستاره‌بخش
ستاره‌بخش آلیس رایت به امید گریز از زندگی سخت در انگلستان با یک مرد آمریکایی به نام بنت ون‌کیلو ازدواج می‌کند،‌ اما خیلی زود معلوم می‌شود شهر کوچک کنتاکی هم به اندازه انگلستان برای او ناخوشایند است. برای همین آلیس بعد از آگاهی از اطلاعیه تشکیل تیمی از زنان برای رساندن کتاب به نقاط مختلف، با شوق و ذوق داوطلب می‌شود. ...
من پیش از تو
من پیش از تو آن شب نتوانستم بخوابم. در اتاق قوطی کبریتی دراز کشیدم و به سقف چشم دوختم و تلاش کردم با دقت تمام دو ماه گذشته را براساس آن‌چه اکنون می‌دانستم، بازسازی کنم. گویی همه‌چیز تغییر کرده بود، تکه‌تکه شده و در جای دیگر آرام گرفته بود، به قالبی تبدیل شده بود که من شناختی از آن نداشتم.
رها در باد
رها در باد هر چیزی را که خوب است باید فورا قاپید. اگر چشم‌تان نتواند به قدر کافی ارزش چیزی را ببیند، پس لایق آن نیستید. دیزی به آن فرشته‌ها خیره شد، اکنون که دیگر شانسی نبود آن‌ها مال او باشند مشتاقانه می‌خواست‌شان. «گاهی سرنوشت برای ما چیزایی تو چنته داره که تصورشم نمی‌کنیم، فقط کافیه ایمان داشته باشیم که اتفاقای خوبی برامون ...
آن‌که به من ستاره بخشید
آن‌که به من ستاره بخشید «راستش، بدجوری گیر افتادم.» مارجری اخم کرد: «تو گیر نیفتادی.» «گفتنش برای تو راحته. تو خونه داری، بلدی چطور از خودت مراقبت کنی.» «آلیس، تو مجبور نیستی طبق قوانین اونا پیش بر. مجبور نیستی طبق قوانین هیچ کس پیش بری. به جهنم، اگه دلت میخواد میتونی همین امروز شال وکلاه کنی وبرگردی انگلستان.» «نمی تونم...» «می خوام یه چیزی بهت بگم.» ناگهان بازوی آلیس ...
آخرین نامه معشوق
آخرین نامه معشوق عزیزترینم و تنها عشقم .پای حرفم هستم، به این نتیجه رسیدم که تنها راه پیش روی ما اینه که یکی از ما تصمیم بزرگی بگیره ... من به اندازه تو قوی نیستم. وقتی اولین بار تو رو دیدم, به نظرم خیلی شکننده اومدی‏‏‏‏‏‏‏‏ ‏کسی که باید ازش مراقبت کنم, ولی متوجه شدم کاملا در اشتباه بودم. تو یه زن قوی ...
مشاهده تمام رمان های جوجو مویز
مجموعه‌ها