رمان خارجی

نفوس مرده

(Mertvye dushi)

نفوس مرده تصویری زنده از مردم روسیه آن روز است. از مردمی اسیر خرافات، بیکارگی، خیال‌پردازی، شکمبارگی، میخوارگی، تشریفات احمقانه، وراجی‌های بی‌پایان، که نویسنده آن‌ها را به صورت‌های گوناگون در صحنه‌ای خنده‌دار، شگفت‌انگیز، قصه‌‌وار یا در بحث‌های فلسفی نمایان می‌سازد.

9786001050398
۱۳۹۵
۵۶۸ صفحه
۱۹۴ مشاهده
۰ نقل قول
نیکلای گوگول
صفحه نویسنده نیکلای گوگول
۷ رمان نیکلای واسیلویچ گوگول نویسندهٔ بزرگ روس بود. گوگول بنیان‌گذار سبک رئالیسم انتقادی در ادبیات روسی و یکی از بزرگترین طنزپردازان جهان است. گوگول در روستای بالشیِه ساروچینتسی در ایالت پولتاوا (واقع در اوکراین) به دنیا آمد. کودکی او در املاک خانوادگیشان در دهکدهٔ واسیلیِفکا سپری شد. در ۱۸۱۸ وارد مدرسهٔ شهرستان شد و سپس در دبیرستان علوم عالی شهر نیژین به تحصیل ادامه داد. پس از پایان دبیرستان به پترزبورگ رفت و امیدوار بود بتواند در آنجا شغل دولتی نان‌وآب‌داری به ...
دیگر رمان‌های نیکلای گوگول
تاراس بولبا
تاراس بولبا
تصویر
تصویر در بازارچه شچوکین دوور یک مغازه کوچک فروش تابلوهای نقاشی بود که مردم در مقابل آن مغازه همیشه به قدری ازدحام می‌کردند که در هیچ‌ کجای دیگر نظیر نداشت. این مغازه دارای مجموعه‌ای گوناگون و عجیب از نقاشی‌ها بود، تابلوهایی که بیشتر با رنگ و روغن کشیده شده، با روغن جلای سبز تیره جلا یافته و قاب‌های زرد پررنگ با ...
شب‌نشینی‌های دهکده نزدیک دیکانکا
شب‌نشینی‌های دهکده نزدیک دیکانکا مجموعه داستان‌های شب‌نشینی‌ها انعکاس کامل تصانیف و اعتقادات قزاق‌هاست. از هشت داستان شب‌نشینی‌ها فقط دو داستان یعنی شب عید یوحنای مقدس در جلد نخست و انتقام وحشت در جلد دوم فضای تیره و تار و محتوای فاجعه‌آمیز دارند، ولی بقیه داستان‌ها سرشار از روحیه شاد و امیدبخش هستند.
انتقام موحش و قماربازان
انتقام موحش و قماربازان نیکلای واسیلیویچ گوگول (1809ـ 1825) داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس شهیر روسی در اوکراین زاده شد. فرهنگ عامه مردم اوکراین و آداب و رسوم و جشن‌های آنان نخستین سرچشمه‌های الهام بخش آثار وی به شمار می‌آیند. گوگول با انتشار داستان "شنل" به بزرگ‌ترین حد نفوذ خود در ادبیات روسیه دست یافت به طوری که تورگنیف پس از خواندن آن فریاد بر آورد ...
نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ
نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ من آهی عمیق‌تر از قبل کشیدم و زودتر با او خداحافظی کردم. در آن سفر باید به کارهای مهمی رسیدگی می‌کردم. سوار ارابه‌ام شدم. اسب‌های نحیفی که در میر گورود به آن‌ها اسب‌های پیک می‌گفتند، در حالی که سم‌های‌شان را در توده خاکستری گل فرو می‌بردند و صدایی ناخوشایند تولید می‌کردند، به راه افتادند. باران چون سیل بر سر سورچی ...
مشاهده تمام رمان های نیکلای گوگول
مجموعه‌ها