مجموعه داستان داخلی

طنز و صلح

می‌گوید: «اون شب بارونی رو یادته؟» «چی؟ کی؟» «همون شب پاییزی که بارون میومد و شهر خیس شده بود.» شب‌های بارانی زیادی را به یاد دارم و نمی‌دانم او دقیقا کدام را می‌گوید. «کودوم بارون؟» «یادت نیست!؟»

بوتیمار
9786004042970
۱۳۹۶
۸۰ صفحه
۱۴۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های الهه دهقان‌پیشه
شبدر 4 پر
شبدر 4 پر امیر رسانه. حالا که منو به جمع خودتون پذیرفتین بذارین اول کار یه پیشنهاد بدم. با توجه به این که یه فاز دیگه به پروژه اضافه شده بهتره اسمش عوض بشه چون شبدر سه تا پر داره ولی پروژه ما دیگه سه تا فاز نداره، چهارتا داره. امیر سرمایه. اتفاقا تو طبیعتم، شبدر چهار پر پیدا میشه که نتیجه تغییرات ...
کاشف گیج
کاشف گیج وجدان دوترز: میگه قبل از شما ما سرخپوسا این‌جا بودیم؛ تو که کشف نکردی، حتی ما هم کشف نکردیم... این‌جا خودش کشف شده بود. حتما اگه ما هم راه میفتادیم ومیومدیم اروپا باید خیال می‌کردیم این ما بودیم که اروپا رو کشف کردیم. کلمب: خب بیاین! ما از هر پیشنهاد تازه‌ای استقبال می‌کنیم... وجدان دوترز: واقعا در این حد از ...
اسکندر نه چندان کبیر
اسکندر نه چندان کبیر اسکندر: همه چیز داره از جل چشام رد میشه... این که انداختمت ته دره... تمدن گسترش دادنای پدرم... طناب کشیاش... لشکر کشیاش... تو عمق شنا کردنای مادرم.... آمون... مار... گربه‌ماهی... آفتاب‌زدگی... هفاستیون... ولگردیامون... تبش... مرگش... ...
دردسرهای خرگوش بودن
دردسرهای خرگوش بودن جوجه‌تیغی. من دیگه هیچ‌وقت گول اسم نمایشا رو نمی‌خورم. خرگوش. تقصیر خودته به جای این که به اسما توجه کنی باید متنو کامل بخونی. شاید اسم یه نمایش «دردسرهای خرگوش بودن» باشه ولی تو متن یه جوجه‌تیغی رو خفه کنن.
مشاهده تمام رمان های الهه دهقان‌پیشه
مجموعه‌ها