نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

اسکندر نه چندان کبیر

اسکندر: همه چیز داره از جل چشام رد میشه... این که انداختمت ته دره... تمدن گسترش دادنای پدرم... طناب کشیاش... لشکر کشیاش... تو عمق شنا کردنای مادرم.... آمون... مار... گربه‌ماهی... آفتاب‌زدگی... هفاستیون... ولگردیامون... تبش... مرگش... داریوش سوم... دختراش... گردونه‌هاش... سیب‌داراش...

نشر پیله
9786229631317
۹۶ صفحه
۱۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های الهه دهقان‌پیشه
طنز و صلح
طنز و صلح می‌گوید: «اون شب بارونی رو یادته؟» «چی؟ کی؟» «همون شب پاییزی که بارون میومد و شهر خیس شده بود.» شب‌های بارانی زیادی را به یاد دارم و نمی‌دانم او دقیقا کدام را می‌گوید. «کودوم بارون؟» «یادت نیست!؟»
دردسرهای خرگوش بودن
دردسرهای خرگوش بودن جوجه‌تیغی. من دیگه هیچ‌وقت گول اسم نمایشا رو نمی‌خورم. خرگوش. تقصیر خودته به جای این که به اسما توجه کنی باید متنو کامل بخونی. شاید اسم یه نمایش «دردسرهای خرگوش بودن» باشه ولی تو متن یه جوجه‌تیغی رو خفه کنن.
فیل‌دوست
فیل‌دوست یه اتفاق می‌تونه خیلی بیشتر از دو جور بیفته! به تعداد آدمایی که در اون نقش داشتن، آدمایی که شاهدش بودن و آدمایی که دربارش می‌شنون...
کاشف گیج
کاشف گیج وجدان دوترز: میگه قبل از شما ما سرخپوسا این‌جا بودیم؛ تو که کشف نکردی، حتی ما هم کشف نکردیم... این‌جا خودش کشف شده بود. حتما اگه ما هم راه میفتادیم ومیومدیم اروپا باید خیال می‌کردیم این ما بودیم که اروپا رو کشف کردیم. کلمب: خب بیاین! ما از هر پیشنهاد تازه‌ای استقبال می‌کنیم... وجدان دوترز: واقعا در این حد از ...
مشاهده تمام رمان های الهه دهقان‌پیشه
مجموعه‌ها