«معاون کمیساریای دادگاه در ماه ژانویه چند باری مورد اعتراض قرار گرفت و کشته شد.» همانطور که نویسنده چنین مورد شوکهکنندهای را بیان میکند، نشان میدهد هیچ فرایند قانونیای برای اعدام و هیچ اثری از تفهیم اتهام وجود ندارد و در اتحاد جماهیر شوروی استالین این چیزها کنار گذاشته شده. خواننده هم با این منطق تازه همراه میشود و همین شوکهکننده است. وقتی شما دست از فکر کردن میکشید و متوجه میشوید که دیگر از چنین مواردی شوکه نمیشوید. ماجرا به نحوه دیگر است، اگر مردی در ماه ژانویه مورد انتقاد قرار بگیرد حتما بعدش کشته خواهد شد. به مسکوی سال 1938 خوش آمدید. در چنین فضا و واقعیت ترسناکی است که میخاییل بولگاکوف چهل و هفت ساله یکی از ترسناکترین وظایف بر دوشش را انجام میدهد و هر چند وقت یک بار پیش میآید که شما بتوانید چنین موردی را در خصوص نمایشنامهنویسی ببینید؟