فصلی در پی فصلی دیگر
چه زیباست
در هوای مطبوع احساس شعف میکنم
اما بادی میوزد، از جانب فردا
که مرا میخواند.
جز این چاره نیست که فصلی دیگر را پذیرا شوم.
۵۳ رمان
شل سیلورستاین با نام کامل شلدون آلن سیلورستاین شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست و خواننده آمریکایی در ۲۵ سپتامبر ۱۹۳۰ در شیکاگو متولد شدو در ۱۰ مه ۱۹۹۹ بر اثر حمله قلبی درگذشت. وی در سال ۱۹۵۰ در ارتش آمریکا به خدمت فرا خوانده شد و از همان زمان کار نقاشی کارتونی را برای برخی از مجلات مثل استریپس، استارس، پاسیفیک آغاز کرد.
سیلورستاین از کودکی استعداد ذاتی خاصی در نقاشی و نوشتن داشت. خودش بعدها در جایی مینویسد که این دو کار ...
مجموعه آثار سیلوراستاین
شل سیلور استاین سال 1932 در شیکاگو، ایالت ایلینوی آمریکا، متولد شد. عمده شهرت وی برای شعرهایش در ادبیات کودک و نوجوان است. هرچند در زمینههای کاریکاتور، آهنگسازی، ترانهسرایی، نوازندگی و نمایشنامهنویسی نیز کار کرده است.
آثار سیلور استاین از مرز ادبیات کودک و نوجوان فراتر میرود. او خود میگوید:
«امیدوارم مردم در هر سنی چیزی را در کتابهایم بیابند تا با ...
هملت از زبان مردم کوچه و بازار
صدا میزنه: هی گرتی... بیا اینجا عزیز جون...
این پسر ننرت چه مرگشه؟
من که بهش اتاق، خدمه و امکان تحصیل دادم.
اون عوضش قاتل خطابم میکنه و بهم تهمت ناروا میزنه.
حالا ببین! میرم ازش به خاطر تهمت و ناروا شکایت میکنم.
اما قوانین حقوقیش که هنوز وضع نشده
فقط چون شوهرتم، زندگیم رو کرده جهنم
فکر میکنم دلش میخواد سر به تنم نباشد
جایی که پیادهرو تموم میشه
درخت بخشنده
پسر گفت: من دیگر به چندان چیز زیادی نیاز ندارم بسیار خستهام. تنها جایی برای نشستن و آسایش می خواهم همین. خیلی خوب و تا آنجا که میتوانست خود را به فراز کشید. بسیار خوب، کنده کهنسال به درد نشستن و تنآسایی که میخورد. بیا پسر، بیا بر آن نشین، و استراحت کن.
چراغی زیر شیروانی
آه، واقعا چقدر عالی میشد
اگر گیتاری داشتم که خودش میزد و خودش میخواند
جدا چه کیفی داشت اگر گیتاری داشتم بیکم و کاست
که اصلا احتیاجی به بنده نداشت