علمی تخیلی

درخت بخشنده

(The giving tree)

پسر گفت: من دیگر به چندان چیز زیادی نیاز ندارم بسیار خسته‌ام. تنها جایی برای نشستن و آسایش می خواهم همین. خیلی خوب و تا آنجا که می‌توانست خود را به فراز کشید. بسیار خوب، کنده کهن‌سال به درد نشستن و تن‌آسایی که می‌خورد. بیا پسر، بیا بر آن نشین، و استراحت کن.

هستان
9789646965232
۱۳۹۴
۴۸ صفحه
۴۴۸ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
شل سیلوراستاین
صفحه نویسنده شل سیلوراستاین
۵۳ رمان شل سیلورستاین با نام کامل شلدون آلن سیلورستاین شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست و خواننده آمریکایی در ۲۵ سپتامبر ۱۹۳۰ در شیکاگو متولد شدو در ۱۰ مه ۱۹۹۹ بر اثر حمله قلبی درگذشت. وی در سال ۱۹۵۰ در ارتش آمریکا به خدمت فرا خوانده شد و از همان زمان کار نقاشی کارتونی را برای برخی از مجلات مثل استریپس، استارس، پاسیفیک آغاز کرد. سیلورستاین از کودکی استعداد ذاتی خاصی در نقاشی و نوشتن داشت. خودش بعدها در جایی می‌نویسد که این دو کار ...
دیگر رمان‌های شل سیلوراستاین
مجموعه داستان‌های شل سیلوراستاین
مجموعه داستان‌های شل سیلوراستاین زبان فارسی ...
من و دوست غولم
من و دوست غولم عمویم گفت: "چه جوری به مدرسه می‌روی؟" گفتم: " با اتوبوس" پوزخندی زد و گفت: "من وقتی هم‌سن تو بودم، ده کیلومتر پیاده می‌رفتم." عمویم گفت: " چقدر بار را می‌توانی بلند کنی؟" گفتم : " یک گونی برنج" پوزخندی زد و گفت: " من وقتی هم‌سن تو بودم، یک گاری را به حرکت در می‌آوردم و یک گوساله را بلند می‌کردم." عمویم گفت: " تا حالا چند ...
در جستجوی قطعه گم‌شده و آشنایی قطعه گم‌شده با دایره بزرگ
در جستجوی قطعه گم‌شده و آشنایی قطعه گم‌شده با دایره بزرگ «او قطعه‌ای کم داشت و شاد نبود» این آغاز ماجراست، پس راه می‌افتد، صحراها و کوه‌ها را زیر پا می‌گذارد و از جنگل ‌ها و باتلاق‌ها می‌گذرد و به قطعه‌های گوناگون برمی‌خورد اما هریک از آن‌ها «اشکالی» دارد. بالاخره به قطعه‌ای برمی‌خورد که کاملا «جور» درمی‌آید و او را «کامل» می‌کند، اما حالا که کامل شده...
لالایی‌ها افسانه‌ها دروغ‌ها
لالایی‌ها افسانه‌ها دروغ‌ها فصلی در پی فصلی دیگر چه زیباست در هوای مطبوع احساس شعف می‌کنم اما بادی می‌وزد، از جانب فردا که مرا می‌خواند. جز این چاره نیست که فصلی دیگر را پذیرا شوم.
مشاهده تمام رمان های شل سیلوراستاین
مجموعه‌ها