موپاسان حدود چهار رمان و بیش از سیصد داستان کوتاه نوشته است و انصافا استاد بیچون و چرای داستانهای کوتاه است. اشتهار موپاسان و غنای سبک او چندان نیاز به تعریف و تمجید ندارد. گوناگونی منابع الهام این نویسنده همراه با شیوه بیان که با طنزهایی غالبا به روانی لابلای جملههایش پدیدار میشوند و نیز، هماهنگی کلام با تصاویر واقعیتهای زندگی، با ظرافت و هوشمندی، ذهن خواننده را به چالش میکشد. او، در کالبدشکافی احساس و غوغای درونی و پیچیدگیهای روان، استاد به تمام معنی است. روایتهایش از ترس تنهایی، خیانتها، دروغ، کمرویی، درشتی، خباثت، فداکاری و هزاران پیچ و خمهای روحی، بیش از هر چیز شواهدی گویا بر مدرنیته آثار او هستند که آمیخته با روانشناسی و غالبا سرشار از طنزهایی گاه گزنده است. نثرش زیبا و موجز است و هرگز خالی، و سخیف و بیمحتوا نیست.