فلسفه

ژرفای هستی

یک روز به فیزیکدانی گفتم، من در ساختار علم فیزیک رگه‌هایی از متافیزیک می‌بینم، او هم گفت، من در جلوه‌های متافیزیک رگه‌هایی از فیزیک می‌بینم. به او گفتم، استاد، شما در پایین‌ترین سطح ماده چه می‌بینید؟ لبخندی زد و گفت، هیچ. گفتم، این هیچ زیباترین جلوه متافیزیک است. باز پرسیدم، در بالاترین سطح ماده چه می‌بینید؟ آهسته پاسخ داد، «کلیت کوانتومی بی‌انتها با بی‌نهایت کیهان‌های موازی، و جهان‌های تقارنی و بی‌کرانه». گفتم، آیا «هیچ» در کلیت بی‌انتهای کوانتومی می‌گنجد؟ گفت هیچ همان کلیت بی‌انتهای کوانتومی است، چون ذرات بنیادی در کل آن‌قدر پایین می‌روند که عقل انسان جز به هیچ نمی‌رسد و هر دو یکی هستند...

علمی
9789642249244
۱۳۹۶
۵۷۶ صفحه
۹۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محسن فرشاد
تا کرانه‌های خیال
تا کرانه‌های خیال یکی از میهمانان باغ، نگاهی به رودخانه خروشان کرد و از میهمان دیگر پرسید: «آیا هستی ما رویای یک وجود نامتناهی است که دارد ما را خواب می‌بیند؟» پاسخ آمد: «جهان ما چیزی جز یک سایه رنگ‌پریده و یا تصویر آیینه‌ای از یک انرژی نظم‌دهنده و برنامه‌ریز متعال نیست که در بعد دیگری می‌زید. این انرژی بسیط‌ترین وجود و ناب‌ترین ...
مشاهده تمام رمان های محسن فرشاد
مجموعه‌ها