رمان خارجی - بریتانیا

سرپناه بارانی

(Sheltering rain)

سابین متحیر بود، اما اولین بارش نبود که می‌پرسید چرا نتوانسته مثل پدربزرگ و مادربزرگش یک رابطه عاشقانه داشته باشد. با حسرت فکر کرد که یک عشق واقعی، عشقی که در سختی‌های تقدیر زنده بماند و مثل رومئو و ژولیت‌های دهه 1950 از روی چیزهای بی‌اهمیت و دنیوی اوج بگیرد؛ آن عشقی که در کتاب‌ها می‌خوانیم، عشقی که در ترانه‌ها دمیده می‌شود و مثل پرنده‌ای تو را بلند می‌کند و تو هنوز محکم بمانی، مثل یک تکه سنگ.

طناز باقری
میلکان
9786008812005
۱۳۹۶
۴۱۶ صفحه
۵۸۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
جوجو مویز
صفحه نویسنده جوجو مویز
۳۰ رمان پائولین سارا جو مویس و در ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن، انگلستان متولد شد. او در رویال هالووی (Royal Holloway) دانشگاه لندن (University of London)و کالج نیو بدفورد دانشگاه لندن (Bedford New College) تحصیل کرد. در سال ۱۹۹۲ او برنده یک بورس مالی از روزنامه ایندیپندنت برای شرکت در دوره کارشناسی ارشد روزنامه‌نگاری در دانشگاه شهر (City University) در لندن شد. او پس از آن به مدت ۱۰ سال (به جز یک سالی که در هنگ کنگ برای ساندی مورنینگ ...
دیگر رمان‌های جوجو مویز
ستاره‌بخش
ستاره‌بخش آلیس رایت به امید گریز از زندگی سخت در انگلستان با یک مرد آمریکایی به نام بنت ون‌کیلو ازدواج می‌کند،‌ اما خیلی زود معلوم می‌شود شهر کوچک کنتاکی هم به اندازه انگلستان برای او ناخوشایند است. برای همین آلیس بعد از آگاهی از اطلاعیه تشکیل تیمی از زنان برای رساندن کتاب به نقاط مختلف، با شوق و ذوق داوطلب می‌شود. ...
دشت ستاره‌ها
دشت ستاره‌ها نویسنده کتاب من پیش از تو، جوجو مویز، این بار شما را به خواندن داستان نفس‌گیر پنج زن فوق‌العاده و ماجراهای خواندنی‌شان در لابه‌لای کوه‌های سر به فلک‌کشیده ایالت کنتاکی دعوت می‌کند. آلیس رایت به امید فرار از زندگی ملال‌آورش در انگلستان با بنت فن کلیو خوش‌تیپ آمریکایی ازدواج می‌کند. اما خیلی زود متوجه می‌شود که محل زندگی جدیدیش به ...
پس از تو
پس از تو «مدتی در دنیای جدیدت احساس ناخوشایندی خواهی داشت، خارج شدن از دایره امنیت همیشه با حس عجیبی همراه خواهد بود... عطشی در توست کلارک، نوعی جسارت و بی‌باکی، فقط مثل اکثر مردم آن را سرکوب کرده‌ای. فقط خوب زندگی کن، فقط زندگی کن. با عشق، ویل.» دو سال گذشته است... لوئیسا کلارک دیگر یک دختر عادی با یک زندگی معمولی ...
رها در باد
رها در باد هر چیزی را که خوب است باید فورا قاپید. اگر چشم‌تان نتواند به قدر کافی ارزش چیزی را ببیند، پس لایق آن نیستید. دیزی به آن فرشته‌ها خیره شد، اکنون که دیگر شانسی نبود آن‌ها مال او باشند مشتاقانه می‌خواست‌شان. «گاهی سرنوشت برای ما چیزایی تو چنته داره که تصورشم نمی‌کنیم، فقط کافیه ایمان داشته باشیم که اتفاقای خوبی برامون ...
خلیج نقره‌ای
خلیج نقره‌ای نمی‌دونین پایین اومدن و سقوط کردن چقدر آسونه. وقتی می‌فهمی که پایین پایینی و هیچ‌کی دور و برت نیست. مثل یه خواب می‌مونه که یهو نمی‌فهمی از کجا سر در آوردی. بعد یهو می‌بینی هیچ‌کی رو نداری که کمکت کنه یا حتا دلداری‌ت بده که آره می‌تونی برگردی و حرفاش یه نوری باشه تو قلبت که می‌شه برگشت. تو اون ...
مشاهده تمام رمان های جوجو مویز
مجموعه‌ها