بیوگرافی

چین و ژاپن

(Japan China)

بر دیوارها سخنان حکیمانه کنفوسیوس نقش بسته است: شاه همچون باد است؛ مردم همچون علف. علف باید خم شود چون باد بگذرد. باد گذشت، علف پژمرد، تنها سخن باقی ماند. از درهای قرمز شینتو گذشتم و وارد پارک شدم و لرزیدم، اندیشیدم چه قدرت وسیعی نژاد سپید می‌داشت اگر ایمانی بزرگ داشتیم. اکنون یا بیهوده و فاضلانه لبخند می‌زنیم یا دیوانه‌وار در دوزخ فردیت می‌تنیم، ریشه‌کن شده، بدون پیوستگی، بدون امید. ژاپنی‌ها شاید به سرابی موهوم ایمان داشته باشند، اما به نتایج بزرگ، پرثمر، و عملی دست می‌یابند؛ حال آن‌ که ما که به چیزی ایمان نداریم به حقارت زندگی می‌کنیم و تا ابد می‌میریم.

نی
9789641855262
۱۳۹۶
۳۸۴ صفحه
۱۷۱ مشاهده
۰ نقل قول
نیکوس کازانتزاکیس
صفحه نویسنده نیکوس کازانتزاکیس
۱۶ رمان نیکوس کازانتزاکیس ناظر جنگ‌های داخلی اسپانیا بود و به چین و ژاپن، مصر و بیت‌المقدس، ایتالیا وانگلستان، اتریش و قبرس و فرانسه مسافرت کرد. آثارش به اکثر زبان‌ها ترجمه شده‌است. ادیسه که دنباله شاهکار همر است از سی و سه هزار و سیصد و سی و سه بیت هفده‌سیلابی ترکیب شده و سرودن آن به مدت ده‌سال طول کشیده‌است. کتاب کوچک و صدصفحه‌ای «سیر و سلوک» که در سال ۱۹۲۳ منتشر شد، اساس تفکرات فلسفی نویسنده‌است، آنچنان که سی و ...
دیگر رمان‌های نیکوس کازانتزاکیس
سفرها
سفرها
زوربای یونانی
زوربای یونانی زوربا هر روز، بی‌آنکه چیزی بگوید، از صبح سفیده به کوه می‌رفت. کار نصب سیم نقاله به پایان خود نزدیک می‌شد. تیرها را در جای خود نصب کرده، سیم را کشیده و قرقره‌ها را بسته بودند. زوربا شب‌هنگام خسته و کوفته از کار برمی‌گشت، آتش روشن می‌کرد، غذا می‌پخت، و با هم شام می‌خوردیم. هر دو از بیدار کردن شیاطین ...
گزارش به خاک یونان
گزارش به خاک یونان
مسیح باز مصلوب
مسیح باز مصلوب سه‌شنبه عید پاک است. مراسم مذهبی به پایان رسیده است. روز خوبی‌ست. هوا، هم آفتابی است و هم نم‌نم باران می‌‌بارد. فضا از عطر شکوفه‌های لیمو آکنده است، درختان جوانه می‌زنند. سبزه دوباره می‌روید و مسیح از هر کلوخ روی زمین می‌تراود و مسیحیان در میدان روستا آمد و شد می‌‌کنند. دوستان با یکدیگر دیده‌بوسی می‌کنند و به هم می‌گوید: ...
زوربای یونانی
زوربای یونانی زوربا هر روز، بی‌آنکه چیزی بگوید، از صبح سفیده به کوه می‌رفت. کار نصب سیم نقاله به پایان خود نزدیک می‌شد. تیرها را در جای خود نصب کرده، سیم را کشیده و قرقره‌ها را بسته بودند. زوربا شب‌هنگام خسته و کوفته از کار برمی‌گشت، آتش روشن می‌کرد، غذا می‌پخت، و با هم شام می‌خوردیم. هر دو از بیدار کردن شیاطین ...
مشاهده تمام رمان های نیکوس کازانتزاکیس
مجموعه‌ها