کتاب در مورد دختری است که بنا بر بیتوجهی پدر و مادرش در کنار بردهها و با آداب و رسوم افریقایی بزرگ میشود. داستان عشق دختر پر شر و شور و همچنین کشیش کتابخوانی است که برای نظارت بر مراسم جنگیری او انتخاب شده است. زمان و مکان رمان در یکی از بنادر آمریکای جنوبی میگذرد، دوران مستعمرهنشینی، تفتیش عقاید و هنگامه دزدان دریایی است. سگ هاری «سی یروا ماریا» را که تنها دختر خانوادهای اشرافی و فاسد است، گاز میگیرد. هر چند محل گازگرفتگی بهبود مییابد و پزشک چیزی که جای نگرانی باشد در دختر نمیبیند، پس از چندی خبر بیماری او به گوش اسقف میرسد و او با این استدلال که اهریمنها از راه زخم هاری به جسم دختر راه یافتهاند، دستور میدهد که دخترک برای امر جنگیری و درمان روحی مدتی را در صومعه بگذراند...