فرمانده با خونسردی رفتن آنها را تماشا میکرد. او به همان اندازه که خودش را دچار مخاطره میکرد، دیگران را هم به خطر میانداخت. میگفت خیلیها کشته میشوند و این قانون جنگ است. اما افراد شجاع خیلی کمتر کشته میشوند...
داستانهای کوتاه (از نویسندگان بزرگ جهان) مجموعه داستان
مادری با پسر کوچک خود در آستانه در خانهشان نشسته بودند و درباره صورت سنگی بزرگ صحبت میکردند، آن صورت سنگی بزرگ چه بود؟
مادر گفت: در این وادی روایتی است که میگوید یک مرد بزرگ درست با همین صورت ظهور خواهد کرد. آنها میگویند روزی روزگاری فرزندی در این وادی به دنیا خواهد آمد که بزرگترین و شریفترین مرد ...
داستانهای بامزه 2
مجموعهای متنوع و پربار از داستانهای فوقالعاده دلنشین و سرگرمکننده از بهترین نویسندگان کودک. ایدهآل برای قصهخوانی یا قصهگویی و بازخوانیهای مکرر.
تو تویی 1
زندگی زیباتر از اون چیزیست که ما میپنداریم حتی در بدترین شرایط. فقط کافیست به خاطر داشته باشیم که: درست نگاه کنیم، درست فکر کنیم. درست تصمیم بگیریم و هرگز فراموش نکنیم که خدا بزرگ است و ناظر اعمال ماست. پس: هر چه بودی، بودی. حالا اونی باش که خداوند میخواد، یعنی خاص و بهترین باش.
شاهد اعدام و 9 داستان آمریکایی دیگر آخر هزاره
10 داستان از 10 نویسنده مطرح آمریکایی. 10 داستان به 10 گرایش، سبک و سویه متفاوت. 10 داستان از نویسندگان انتهای هزاره. 10 داستان با ویژگیهای مجزا، زبانی متفاوت و اما کلامی تاثیرگذار، از شاهد اعدام تا جنگ یک روزه 10 نگاه ادبی گونه گون است از منظر نویسندگان صاحب سبک سرزمین مزارع بزرگ و جادههای بیانتها.
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...