رمان خارجی - ایتالیا

دفترچه ممنوع

خیلی بد کاری کردم که این دفترچه را خریدم، اما حالا دیگر خیلی دیر شده که افسوس بخورم، دیگر کاری است که شده. حتی نمی‌دانم چه چیزی مرا وادار کرد که آن را بخرم، چون هرگر تصمیم نگرفته بودم که برای خودم یادداشت محرمانه‌ای داشته باشم و چون باید این نوع دفترچه‌ها را در جایی نگه داشت که کسی نفهمد، باید آن را از شوهرم، میشل، و بچه‌هایم قایم کنم و من از پنهان کردن چیزی خوشم نمی‌آید و علاوه بر این، خانه ما آن‌قدر کوچک است که هرگز موفق نمی‌شوم آن را پنهان کنم.

9786001216350
۱۳۹۴
۴۰۰ صفحه
۲۴۳ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
آلبا د سس‌پدس
صفحه نویسنده آلبا د سس‌پدس
۱۱ رمان Alba de Céspedes y Bertini was a Cuban-Italian writer.

Ms. de Céspedes was the daughter of Carlos Manuel de Céspedes y Quesada (a President of Cuba) and his Italian wife, Laura Bertini y Alessandri. Her grandfather was Carlos Manuel de Céspedes and a distant cousin was Perucho Figueredo. She was married to Francesco Bounous of the Italian foreign service

Ms. de Céspedes worked as a journalist in the 1930s for Piccolo, Epoca, and La Stampa. In 1935, she ...
دیگر رمان‌های آلبا د سس‌پدس
عروسک فرنگی
عروسک فرنگی جولیو بروجینی، مردی جا افتاده و مشاور موفق حقوقی، خواسته یا ناخواسته، از روی عشق یا هوس، شبانه‌‌روز به ایوانا می‌اندیشد. دختری نه زشت و نه زیبا، نه دوست‌داشتنی و نه نفرت‌انگیز، دختری که ساده است و نیست، معصوم است و نیست، دختری که به رغم روزمرگی درنیافتنی است. آن‌چه جولیو را در خود کشیده است اگرچه بنا به گفته‌هایش ...
از طرف او
از طرف او او را صدا می‌کردم: ((فرانچسکو))، ولی او حرکتی نمی‌کرد. باز صدایش می‌کردم: ((فرانچسکو...)) به فکر می‌افتادم که شاید در زندان کر شده باشد، و دیگر صدایم تا ابد به گوش او نرسد.
عذاب وجدان
عذاب وجدان ... چند دقیقه پیش، همان صدای همیشگی. هر بار با شنیدن آن صدا، قلبم فرو می‌ریزد، درست مثل شبی که از جزیره برگشته بودیم و من داشتم از ترس می‌مردم که مبادا متوجه شوند که ماتئو، جلوی در ساختمان، در انتظار من است. با این حال وقتی تاکسی حرکت کرد، هراسان شده بودم. همان‌طور که ماتئو رفته رفته از من ...
درخت تلخ
درخت تلخ «بار دیگر سرش را روی نازبالش گذاشت تا به خواب برود. ولی در زیر آن پلک‌های فروبسته، هم‌چنان بیدار بود. و شوهرش هم می‌دانست که او بیدار است. می‌دانست که دارد خواب خود را مرور می‌کند. آن‌طور که واقعا خواب دیده بود، نه آن‌طور که برای او تعریف کرده بود. آری، همسرش چشمان خود را بسته بود. انگار دری را ...
مشاهده تمام رمان های آلبا د سس‌پدس
مجموعه‌ها