علمی تخیلی

1 زرافه و نیم

(A giraffeand a half.)

یک زرافه و نیم، قصه‌ای به ظاهر کودکانه اما برخوردار از سخنان حکیمانه و عالمانه‌ است و این ویژگی تمامی آثار سیلور استاین است. راستی، اگر زرافه‌ای داشته باشی و اون زرافه کش بیاد؟؟؟

9789647222631
۱۳۸۱
۴۸ صفحه
۱۴۴ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
شل سیلوراستاین
صفحه نویسنده شل سیلوراستاین
۵۳ رمان شل سیلورستاین با نام کامل شلدون آلن سیلورستاین شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست و خواننده آمریکایی در ۲۵ سپتامبر ۱۹۳۰ در شیکاگو متولد شدو در ۱۰ مه ۱۹۹۹ بر اثر حمله قلبی درگذشت. وی در سال ۱۹۵۰ در ارتش آمریکا به خدمت فرا خوانده شد و از همان زمان کار نقاشی کارتونی را برای برخی از مجلات مثل استریپس، استارس، پاسیفیک آغاز کرد. سیلورستاین از کودکی استعداد ذاتی خاصی در نقاشی و نوشتن داشت. خودش بعدها در جایی می‌نویسد که این دو کار ...
دیگر رمان‌های شل سیلوراستاین
مجموعه داستان‌های شل سیلوراستاین (پالتویی)
مجموعه داستان‌های شل سیلوراستاین (پالتویی) شل سیلور استاین شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست، فیلم‌نامه‌نویس، آهنگساز و نوازنده آمریکایی است. ذوق هنری وی و شهامت و صمیمیتش در بیان مسایل از او چهره‌ای برجسته در ادبیات کودک و نوجوان ساخته است. طنز قوی و معانی چندلایه و عمیق آثارش برای سنین مختلف کودک و بزرگسال جذابیت دارد در این مجموعه همه داستان‌های سیلور استاین بی‌کم و کاست یک ...
عاشقانه‌ها گزیده ترانه‌های شل سیلوراستاین
عاشقانه‌ها گزیده ترانه‌های شل سیلوراستاین شب‌خوش، سبزه که سر بر بالش گذاشته‌ای و در خوابی پرده‌ها را می‌کشم تا سرما نخوری فردا با هم درباره کارهایمان با هم حرف می‌زنیم
درخت بخشنده
درخت بخشنده پسر گفت: من دیگر به چندان چیز زیادی نیاز ندارم بسیار خسته‌ام. تنها جایی برای نشستن و آسایش می خواهم همین. خیلی خوب و تا آنجا که می‌توانست خود را به فراز کشید. بسیار خوب، کنده کهن‌سال به درد نشستن و تن‌آسایی که می‌خورد. بیا پسر، بیا بر آن نشین، و استراحت کن.
مجموعه داستان‌های شل سیلوراستاین (خشتی) گالینگور
مجموعه داستان‌های شل سیلوراستاین (خشتی) گالینگور صاحب سیرک گفت: بسیار خوب، حالا بویت صددرصد بهتر شده است. تا وقتی من چرت کوتاهی می‌زنم برو سلمانی و برای خودت لباس هم بگیر. نمی‌توانی این‌طوری بدون لباس بگردی...
پاهای کثیف گزیده ترانه‌های شل سیلوراستاین
پاهای کثیف گزیده ترانه‌های شل سیلوراستاین سه ساله بودیم که بابام از خانه رفت چیز زیادی برای من و مادر نگذاشت تنها یک گیتار کهنه و یک شیشیه خالی مشروب از اینکه رفت و دیگر پیدایش نشد سرزنشش نمی‌کنم اما بدترین کارش این بود که قبل از رفتن، نامم را گذاشت سو
مشاهده تمام رمان های شل سیلوراستاین
مجموعه‌ها