طنز

قصه عشقی نیم‌آدم و درناز

(The love story of half man and dornaz)

نیم‌آدم پس از جدایی از ماهرخ و دیو دروغ رفت و رفت تا رسید به یک آبادی که همه مردمش خواب بودند. هیچ‌کس سر زمین‌های زراعی نبود و در کوچه‌های ده هم جنبده‌ای دیده نمی‌شد.

مرکز
9789643059798
۱۳۸۷
۹۶ صفحه
۹۷ مشاهده
۰ نقل قول
علی‌رضا میراسدالله
صفحه نویسنده علی‌رضا میراسدالله
۳ رمان میراسدالله کارش را به عنوان نویسنده از سال ۱۳۷۲ شروع کرد و آثاری را در زمینهٔ شعر و قصه کوتاه نگاشت. او به‌عنوان روزنامه‌نگار کارش را از سال ۱۳۸۳ درهفته‌نامه چلچراغ آغاز کرد و دبیر صفحات موسیقی جهان و هنرهای تجسمی بود. وی همچنین در روزنامه‌های شرق و اعتماد به صورت پراکنده مطالبی را نگاشته‌است.

میراسدالله اولین نمایشگاه نقاشی‌اش را در سال ۱۳۷۳ در تهران و در نگارخانه نقش جهان برپا کرد و بعد از آن چندین نمایشگاه نقاشی ...
دیگر رمان‌های علی‌رضا میراسدالله
همین روزها
همین روزها آن شب خوابم نبرد. تصور اینکه دکتر تیمور شاعرپیشه، روزها چشم مرده‌ها را در می‌آورد و شب‌ها اشعار عاشقانه می‌سراید، ناممکن بود. صبح روز بعد از او خواستم مرا با خودش به بانک چشم ببرد. ولی نپذیرفت. عاقل‌تر از آن بودم که اصرار کنم. به جایش سه ماه آزگار، تمام وقتم را با تیمور گذراندم تا اعتمادش را جلب کنم ...
مردم معمولی
مردم معمولی تمام اشتباهات این کتاب عمدی است و اصولا نویسنده این اثر در تمام مراحل زندگی به صورت کاملا آگاهانه فقط اشتباه می‌کند.
مشاهده تمام رمان های علی‌رضا میراسدالله
مجموعه‌ها