رمان خارجی - ایتالیا

دختر پنهانم

(The lost daughter)

«بر این باورم که کتاب‌ها وقتی منتشر شدند دیگر نیازی به نویسنده‌شان ندارند. اگر چیزی برای گفتن داشته باشند، دیر یا زود خواننده خود را پیدا می‌کنند، و گرنه خواننده‌ای نخواهند داشت.» این جمله‌ای است از النا فرانته، نویسنده‌ای رازآلود که شهرت برای او مهم نیست اما آثارش به زبان‌های مختلف ترجمه می‌شوند و در تیراژهای میلیونی به فروش می‌رسند و در عین ناشناس بودن، مجله معتبر تایم نام او را در فهرست صد شخصیت تاثیر گذار دنیا در سال 2016 قرار داده است. در رمان کوتاه دختر پنهانم فرانته داستان زنی را روایت می‌کند که در میانه زندگی‌اش برای استراحت به ساحلی دور در ایتالیا رفته و از خلال وقایعی که در این ساحل و در ارتباط او با خانواده‌ای ناپلی می‌افتد ماجراهای زندگی‌اش را واکاوی می‌کند، زنی درس‌خوانده اما متفاوت و درگیر با وابستگی‌ها و گسستگی‌هایش. داستان او در مواجهه با زن زیبا و جوان ناپلی پایانی غریب دارد.

سارا عصاره
نون
9786008740018
۱۳۹۶
۱۶۸ صفحه
۸۰۸ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده النا فرانته
۸ رمان Elena Ferrante is a pseudonymous Italian novelist.

Ferrante is the author of a half dozen novels, including The Lost Daughter (originally published as La figlia oscura, 2006).

In 2012, Europa Editions began publication of English translations of Ferrante's "Neapolitan Novels", a series about two perceptive and intelligent girls from Naples who try to create lives for themselves within a violent and stultifying culture.

Critics have praised her for her "devastating power as a novelist" and ...
دیگر رمان‌های النا فرانته
دوست باهوش من
دوست باهوش من النا فرانته، از پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین نویسندگان ایتالیا و جهان، در رمان مسحور کننده و پربار «دوست باهوش من» دوستی‌ای را تصویر می‌کند که عمری به درازا می‌کشد. از طریق زندگی این دو دوست، نویسنده با چیره‌دستی داستان تغییر تدریجی محله و شهر و کشور را نیز روایت می‌کند. فرانته با تصویر صادقانه خشونت، عشق و اعتماد جاری در زندگی ...
آن‌ها که می‌روند و آن‌ها که می‌مانند
آن‌ها که می‌روند و آن‌ها که می‌مانند آخرین بار لی‌لا را پنج سال پیش، زمستان سال 2005 دیدم. ما صبح زود در خیابان استرادونه قدم می‌زدیم و مثل سال‌های پیش، نمی‌توانستیم احساس راحتی کنیم. یادم می‌آید فقط من حرف می‌زدم: او مدام می‌گفت آهان، به آدم‌هایی سلام می کرد که پاسخ نمی‌دادند و معدود دفعاتی که حرفم را قطع می‌کرد، اظهار تعجبی می‌کرد که هیچ ارتباط روشنی ...
دختر گمشده
دختر گمشده «دختر من تقریبا بیست سال پیش و درست روز یکشنبه‌ای در ماه اوت گم شد. من چیزی نمی‌دیدم چون اضطراب آدم را کور می‌کند. در این‌جور مواقع غریبه‌ها بیشتر به درد می‌خورند.» لدا قهرمان داستان، استاد دانشگاه است و مدت‌ها پیش از شوهرش جدا شده است. مهاجرت دخترهایش به کانادا، برای پیوستن به پدرشان، زندگی او را دچار فراز و ...
دوست نابغه من
دوست نابغه من امروز صبح رینو به من تلفن کرد، فکر کردم که هنوز پول می‌خواهد و خودم را آماده کرده بودم که به او جواب رد بدهم. ولی دلیل تلفن کردنش چیز دیگری بود: مادرش را پیدا نمی‌کردند. «از کی؟» «دو هفته است.» «و تو حالا به من تلفن می‌کنی؟»
آن‌ها که می‌روند و آن‌ها که می‌مانند
آن‌ها که می‌روند و آن‌ها که می‌مانند اشتباه کردم که از بحث گریختم. باید کنجکاوی نشان می‌دادم، می‌گذاشتم ادامه دهد. اگر دوباره درباره‌اش صحبت کند، روشنفکرتر ظاهر می‌شوم، می‌گویم: «یه دختر بدخلق شده حتی در رابطه نزدیک، یعنی چی؟» خنده‌کنان توضیح می‌دهم؛ «ازت می‌پرسم که اگه لازم بود، بتونم خودم رو اصلاح کنم. با فرض این که آدم می‌تونه این مسئله رو اصلاح کنه، کی می‌دونه!»
مشاهده تمام رمان های النا فرانته
مجموعه‌ها