رمان ایرانی

دختر که باشی

مثل یک حسرت می‌شود، مانده بر دل تمامی آن چیزهایی که آرزویشان را داشته‌ای و نداشته‌ای؛ از نگاه‌های محبت‌آمیز و دلسوزانه تا دور هم نشستن خانواده‌ای صمیمی! برخی آرزوها هر زمان برآورده شوند حتی اگر دیر؛ زیبا و دلنشین‌اند ولی بعضی خواسته‌ها تاریخ مصرف دارند و وقتی به موقع برآورده نشوند دیگر هیچ‌گاه نخواهند شد مثل آرزوهای کودکی! آن‌وقت تو میمانی و آرزوهای بر دل مانده و دنیایی مقایسه میان آن‌چه نداشته‌ای و آن‌چه دیگران قدر داشتنش را نمی‌دانند. بعضی حالات را تا نباشی، نمی‌فهمی مثل زن بودن، مادر شدن، دختر بودن، باید دختر باشی تا فضای نبودن‌ها را درک کنی نبودن‌هایی که تا همیشه عمر تو را چون دختری حسرت به دل همراهی می‌کند و آزار می‌دهد.

شادان
9786007368527
۱۳۹۷
۳۵۲ صفحه
۲۶۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های زهره مرشدحسن
بهار ارغوانی
بهار ارغوانی معمولا در روابط بین آدم‌ها وقتی قرار است پای عشق در میان باشد هیچ‌کس قاضی عادلی نیست، هیچ‌کس! آن هنگام که باید از میان کلمات و گفته‌ها پی به درون یک رابطه نیم‌بند ببریم فقط گوشه‌ای از قصه را دیده و شنیده‌ایم و این برای داوری کافی نیست! هر آدمی پر است از گذشته‌های خوب و بد که نمی‌توان به ...
مشاهده تمام رمان های زهره مرشدحسن
مجموعه‌ها