رمان خارجی - اسکاندیناوی

می‌خواهم سهمم را ببخشم

دیشب مرگ را کنار ماشین له شده‌ام، درست بعد از تصادف ملاقات کردم. همه جا پر از خون بود، خون من. زن با همان ژاکت خاکستری کنارم ایستاده بود. با تردید نگاهم کرد و گفت: "قرار نبود این جا باشی!" از او می‌ترسیدم چون من یک برنده هستم، کسی که همیشه نجات پیدا می‌کند. و همه برنده‌ها همیشه از مرگ می‌ترسند.

9786008173403
۱۳۹۷
۷۰ صفحه
۴۵۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فردریک بکمن
ما در برابر شما
ما در برابر شما -
شهر خرس‌ها
شهر خرس‌ها کشف و پرورش یک بازیکن حقیقتا با استعداد، درست مثل دیدن درخت گیلاسی پر شکوفه در یک باغ یخ‌زده است و شهر در ژرفای آن زمستان طولانی بوی بهار می‌داد. درختان گیلاس همیشه بوی درخت گیلاس می‌دهند، اما پول بوی هیچ‌چیزی نمی‌دهد. شاید نفرت از عشق ساده‌تر باشد، اما او از عشق و نفرت گذشت و سرانجام پیروز شد. "با ...
مردم مشوش
مردم مشوش مردم مشوش یک کمدی درخشان دربارە یک گروگانگیری غیرعادی است و مثل بقیه کارهای فردریک بکمن پر است از هیجان، غافلگیری و ــ به‌رغم همه اتفاقاتش ــ پر از شور زندگی. این رمان حکایتی پرپیچ ‌و تاب است از لحظات حساس و سرنوشت‌ساز؛ از اینکه چطور ما آدم‌ها نقش‌هایی را می‌پذیرم که از ما انتظار می‌رود و چطور این نقش‌ها ...
بریت ماری این‌جا بود
بریت ماری این‌جا بود حالا دیگر فردریک بکمن مشهورتر و محبوب‌تر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد. میلیون‌ها نفر در دنیا رمان اول او، مردی به نام اوه، را خوانده‌اند و شیفته‌اش شده‌اند. این نویسنده خلاق سوئدی با یک غافل‌گیری تازه بازگشته است: بریت ماری این‌جا بود - آمیزه‌ای هیجان‌انگیز از عشق و فوتبال! شاهکاری که خیلی زود جای خود را ...
مشاهده تمام رمان های فردریک بکمن
مجموعه‌ها