ادی فکر میکرد این بار مراقبت از اژدها آسانتر باشد. تا اینکه زیگی گم میشود. بالاخره او را در کمد ملحفه و لباس پیدا میکنند اما او حاضر نیست از آنجا بیرون بیاید. اما زیگی راز بزرگی را از آنها پنهان کرده. توی این کمدی یک خبرهایی هست، دردسرها بیشتر میشود...