دایی مورتون عزیز سه تا از گوسفندهای آقای مکدوگل گم شدهاند. او حالا میخواهد دو اژدهای شما را ببرد و در یک طویله زندانی کند تا پلیس برسد. ادی به جزیره دایی مورتون میرود. دایی نیست و آنها باید تعطیلاتشان را کنار دو اژدها در جزیره دورافتادهای بگذرانند، گوسفندها غیب شدهاند و ادی باید دزد را دستگیر کند. یک هیولای بزرگ هم این وسط سر و کلهاش پیدا شده است...