یادتان نرود! همه برای یک نفر، یک نفر برای همه! تابستان امسال مثل هیچ تابستان دیگری نیست. پشت کرکرههای پایین کشیده، گیزلا، مادر دانیل و لوکاس، در بستر بیماری افتاده و نفسش بالا نمیآید. دانیل فکر میکند اگر اردکماهی را صید کند، دوباره حال مادرش خوب میشود اما دوستش آنا میداند که چنین چیزی دروغ است و دلش میخواهد جلوی حرکت زمان را بگیرد.