رمان خارجی - آلمان

مرگ پوتیا (داستان‌هایی از ادبیات آلمان)

ادبیات، یا هر آن هنری که ابزار بیان‌اش زبان است، پیوسته و به میزانی رفیع آفرینش‌گری نقادانه به بار می‌نشاند؛ زیرا زبان خود نقد زندگی است. زبان نام می‌برد، مصداق می یابد، معلوم می‌کند و داوری هم. و به این ترتیب جان می‌بخشد. یگانگی هر آنچه انسانی است، آری، یکپارچگی پرسمان بشری در زبان است که تجلی می‌یابد... داستان‌هایی که در این مجموعه کنار هم نشسته‌اند، خواسته‌اند هر یک نمونه‌ای مشخص از تعریفی باشند که توماس مان در بالا از ادبیات ارائه داده است.

نیلوفر
9789644487224
۱۳۹۷
۲۴۰ صفحه
۱۱۱ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
آنچه بر دوش می‌کشیدند (داستان‌های کوتاه از نویسندگان بزرگ) مجموعه داستان
آنچه بر دوش می‌کشیدند (داستان‌های کوتاه از نویسندگان بزرگ) مجموعه داستان آنچه بر دوش می‌کشیدند ضیافتی از داستان‌های کوتاه را ترتیب داده است. هر داستان، کلاسیک یا مدرن، طعم و بوی خاص خود را دارد و مخاطب را در فضایی میان گذشته و حال شناور می‌سازد. دست‌چینی از آثار کوتاه و اندیشه‌ساز نویسندگان انگلیسی زبان، چه آن‌ها که از نژاد آنگلوساکسون بودندو در انگلستان یا ایرلند به دنیا آمدند و چه ...
نهنگ سفید (کتاب‌های طلایی 3)
نهنگ سفید (کتاب‌های طلایی 3) در بیشتر داستان‌های این مجموعه، که به قلم نویسندگان بزرگ نوشته شده‌اند، مطالب آموزنده‌ای درباره زندگی وجود دارد و به همین سبب این گونه داستان‌ها هرگز نمی‌میرند. داستان برای بچه‌ها نوشته بی‌جانی نیست؛ در خیال بچه‌ها جان می‌گیرد و با آن‌ها زندگی می‌کند. امید است خواندن این داستان‌ها با بچه‌ها گستره دید و بلندپروازی و شجاعت ببخشد و یاس و ...
خروس دریا و خورشید (داستان‌هایی از نویسندگان روس)
خروس دریا و خورشید (داستان‌هایی از نویسندگان روس)
جفت 6 (12 داستان از 12 نویسنده برنده جایزه نوبل) مجموعه داستان
جفت 6 (12 داستان از 12 نویسنده برنده جایزه نوبل) مجموعه داستان هزاران ماجرا ارزش یک ماجرای حقیقی و فراموش نشدنی را نداشت. برای همین هم هست که همه آنها روی هم به ماجرایی نمی‌ارزید که در این آخرین هزاره اتفاق افتاد، وسط سرزمینی خشک، مردی دید، مسلح به نیزه با نشان خانوادگی اشرافی سوار بر اسبی لاغر مردنی که به سپاهی از آسیاب‌های بادی می‌تاخت. سوار به هوا پرتاب شد و ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها