جواهر یعنی ثروت، جواهر یعنی زیبایی... اما برای وایولت، جواهر یعنی خدمتگزاری، وایولت که در محله مارش به دنیا آمده و بزرگ شده، قرار است سر از جواهر در بیاورد. او را آموزش دادهاند تا تبدیل به جایگزینی مناسب برای خانوادههای ثروتمند شود و دوشس دریاچه او را در مزایده میخرد. وایولت به زودی میفهمد که پشت نقاب زیبا و درخشان جواهر و در زندگی نجبا و ثروتمندان، چه خشونتها، خیانتها و توطئههایی در جریان است.