تمام چیزهایی که نمیگوییم
رمان «تمام چیزهایی که نمیگوییم» از اندوهی ناشی از فقدان، بازگشت به خود و سرمستی حاصل از عشقی دوباره، و هیجان آشکار شدن حقایقی درباره کسانی که دوستشان داریم، میگوید. ایمی تیرنیی، سرآشپز عالی، برای رسیدن به یک زندگی ایدهآل، یک دستور پخت عالی در نظر دارد؛ با عشق دوران کودکیاش ازدواج کند، خانوادهای بسازد و رستوران پدر و مادرش ...
خاطراتی که نگه میداریم
به پرتره نامزدیمون خیره شدم، من و جیمز زیر نور سرخابی همدیگه رو بغل کرده بودیم. غروب خورشید با رنگهای نارنجی و قرمز، مثل پرده پشت صحنه تئاتر شده بود. شروع کردیم به لرزیدن. انگشتام و زانوهام میلرزید. نه از پیشبینیهایی که کرده بودم. از ترس. اگه جیمز زنده باشه، معنیاش اینه که ماجرای بزرگتری داشت دوروبرم اتفاق میافتاد و ...
تمام چیزهایی که باقی گذاشتیم
"تمام چیزهایی که باقی گذاشتیم" تعلیق، معما و عشق را در هم میآمیزد و به کندوکاو در حس فقدان و انعطافپذیری روح انسان میپردازد. مراقبت از کسانی که دوستشان داریم یک نیاز مبرم است. اما تا کجا میتوانیم پیش برویم؟ و به چه قیمتی؟
جیمز دوناتو، مدیر مالی شرکت دوناتو، دو ماه قبل از عروسیاش ناپدید میشود. او که برای ...