جما که از دیدن فرزندش
بسیار شاد شده بود،
هنگامی که دید پسرش به سرعت با اسب میتازد
و در صحرا از دید او دور میشود،
در حالی که بغض گلویش را میفشرد،
گفت:
برو در پناه خدا!
۴۶ رمان
ژول گابریل ورن نویسنده و آیندهنگر فرانسوی بود که کتابهای زیادی با مضمون علمی-تخیلی نوشت.
او هنگامی از سفر به هوا و فضا و زیر دریا در داستانهای خود سخن گفت که هنوز بشر نتوانسته بود وسایل و امکانات چنین سفرهایی را فراهم کند. آثار او از نظر ترجمه به زبانهای دیگر بعد از آثار آگاتا کریستی در رده دوم جهانی هستند. سال ۲۰۰۵ به مناسبت صدمین سال مرگ او «سال ژول ورن» نامیده شد. تاکنون چندین انیمیشن و فیلم از ...
5 هفته در بالن
روز یکشنبه و ساعت شش صبح با طلوع خورشید، ابرها پراکنده شدند و با نمایان شدن افق، نسیم ملایم و روحبخشی همراه با پرتو زیبای خورشید بر آسمان نشست. زمین زیبای آفریقا که اکنون با باران شب خیس و تازه شده بود زیر پای مسافران پدیدار شد. به نظر میرسید که بالون در میان ابرها و جریانهای مخالف فقط دور ...
20 هزار فرسنگ زیر...
داستان بیست هزار فرسنگ زیر دریاها یکی از آثار مشهور ژولورن، نویسنده فرانسوی، است که مبتکر داستانهای عملی - تخیلی و پیشگو و الهامبخش بسیاری از اختراعات و اکتشافات شگفانگیز قرن بیستم است.
قهرمان این داستان، زیر دریاییای اختراع کرده است که با نیرویی شگرف و مرموز در ژرفای اقیانوسها حرکت میکند و استحکام و نیرومندی آنچنان است که میتواند به ...
میشل استروگف (ادبیات کلاسیک جهان)
نیمه شب پانزدهم ژانویه بود
و صدای شادمانه میهمانان شرکتکننده در جشن،
تالارهای پذیرایی قصر را پر کرده بود.
زنها با لباسهای گلدوزی شده و با شکوه و
مردها با لباسهای رسمی و مدالهای
متعدد بر سینه، جلوهگری میکردند.
آئینههای تالارهای مرمر کاخ با نور چهل چراغها
درخشش با شکوهی پیدا کرده بودند.
اشعه سبز
صبح روز بعد که مصادف با 12 سپتامبر بود، کلوریندا بر پهنه آبهای آرام و در پناه نسیم ملایم شادمانه از مسیر جنوب غربی مجمعالجزایر هبرید پیش میرفت. طولی نمیکشید که استافا، ایونا و دماغه مول در پشت پرتگاههای بلند جزیره بزرگ از نظر پنهان میشدند.
جزیره اسرارآمیز
پس از عبور از پیچ و خمهای فراوان و پرتگاههای وحشتناک، هوا کمکم تاریک میشد. در راه به شکارهای گوناگونی برخورد میکردند ولی آنها به تندی میگریختند. سایروس اسمیت و همراهانش هفت ساعت راهپیمایی کرده بودند تا به اولین پدیدههای آتشفشانی برخورد کردند. در آنجا آتشی تهیه کرده، شام مختصری صرف کردند. مهندس و هاربرت تصمیم گرفتند دوشادوش یکدیگر بقیه ...