ادبیات نوجوان

میشل استروگف (ادبیات کلاسیک جهان)

(Michel strogoff)

نیمه شب پانزدهم ژانویه بود و صدای شادمانه میهمانان شرکت‌کننده در جشن، تالارهای پذیرایی قصر را پر کرده بود. زن‌ها با لباس‌های گلدوزی شده و با شکوه و مرد‌ها با لباس‌های رسمی و مدال‌های متعدد بر سینه، جلوه‌گری می‌کردند. آئینه‌های تالارهای مرمر کاخ با نور چهل چراغ‌ها درخشش با شکوهی پیدا کرده بودند.

مجید ریاحی
پنگوئن
9786009835522
۱۷۲ صفحه
۸۷ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ژول ورن ۴۶ رمان ژول گابریل ورن نویسنده و آینده‌نگر فرانسوی بود که کتابهای زیادی با مضمون علمی-تخیلی نوشت. او هنگامی از سفر به هوا و فضا و زیر دریا در داستان‌های خود سخن گفت که هنوز بشر نتوانسته بود وسایل و امکانات چنین سفرهایی را فراهم کند. آثار او از نظر ترجمه به زبان‌های دیگر بعد از آثار آگاتا کریستی در رده دوم جهانی هستند. سال ۲۰۰۵ به مناسبت صدمین سال مرگ او «سال ژول ورن» نامیده شد. تاکنون چندین انیمیشن و فیلم از ...
دیگر رمان‌های ژول ورن
20 هزار فرسنگ زیر دریا
20 هزار فرسنگ زیر دریا ژول‌ورن نویسنده‌ی فرانسوی قرن نوزدهم که صاحب‌نظران به او گشاینده‌ی افق‌ها لقب داده‌اند، آثار بی شماری دارد که تقریبا به تمام زبان‌های دنیا ترجمه شده است. او در فرانسه و سایر نقاط جهان و همچنین در ایران نیز از شهرت بسزایی برخوردار است. داستان‌های این فرهیخته‌ی محبوب، خواننده‌ی مشتاق را بدون نیاز به گذرنامه و رویداد به قاره‌های دور و نزدیک، ...
دور ماه
دور ماه ژول ورن، نویسنده فرانسوی که رمان‌های ماجراجویانه‌اش نام او را سر زبان‌ها انداخت، در سال 1863 پنج هفته در بالن را تحویل ناشر داد. این رمان با چنان موفقیتی رو‌به‌رو شد که نویسنده و ناشر تصمیم گرفتند به اتفاق هم مجموعه‌ای با عنوان «سفرهای شگفت‌انگیر» و با صحافی متفاوت منتشر کنند، کتاب‌هایی نفیس، در قطع رقعی، با گراورهایی سیاه و ...
کلودیوس بومبارناک
کلودیوس بومبارناک پدیده حیرت‌انگیزی است! دنبال دستگاهی می‌گردید که خیلی سریع، روشنایی یا گرما تولید کند؟ ساده‌تر از این نمی‌شود: کافی است سوراخی در زمین حفر کنید، گاز از آن خارج خواهد شد و... فقط باید روشنش کنید. دستگاه گاز طبیعی که هر کسی از عهده پرداخت هزینه‌اش برآید.
هجوم دریا (ادبیات کلاسیک جهان)
هجوم دریا (ادبیات کلاسیک جهان) جما که از دیدن فرزندش بسیار شاد شده بود، هنگامی که دید پسرش به سرعت با اسب می‌تازد و در صحرا از دید او دور می‌شود، در حالی که بغض گلویش را می‌فشرد، گفت: برو در پناه خدا!
زیرزمین اژدها
زیرزمین اژدها به طرف اسطبل رفتند. اسب‌ها در آن‌جا تنها بودند و مثل این بود که نفس‌نفس می‌زدند و شیهه‌های بلند می‌کشیدند. به یکی از میله‌های ساک همیشگی کارل آویخته بود و کتاب حساب او هم در کناری افتاده بود، مارسل متوجه شد که چراغ دستی او هم در سر جایش نیست و این خود دلیل تازه‌ای بود که کارل به درون ...
مشاهده تمام رمان های ژول ورن
مجموعه‌ها