زن... موجودی ظریف، اما بعضا قدرتمند که قادر به انجام دادن بسیاری از ناممکنهایی است که هر مردی را به زانو درمیآورد. این همه ماحصل دردهایی است که این جنس مظلوم، در جوامع مرد سالار متحمل شده و گویی داغ هزار شلاق رابر سینه دارد. در این کتاب، تلاش شده تا شمهای از بیمهریها و رنجهایی که جامعه مرد سالار در خصوص این قشر آسیبپذیر مرتکب شده است، با چاشنی احساسها و عواطفی که یک زن همیشه به دنبال آن است، ترسیم شود. دردهایی که با عاشقانههای یک موجود علیل و بیمار همراه است و ایدهآها و آرزوهای خود را به عنوان یکی از انسان های بیشمار این کره خاکی، از زبان نویسنده بیان میکند. هر چند، بهرهکشی واقعی از این موجود، خود نویسنده است!