ادبیات نوجوان

سایه وحشت خاطرات (وبلاگ خون‌آشام 4)

(The vampire bewitched)

اسم من «تالولا»‌ست من کشته‌مرده خون‌آشام‌ها هستم. یک وبلاگ دارم به نام «دختر خون‌آشام» و یک انجمن مخفی به نام «انجمن مخفی هیولاها». یک راز بزرگ هم دارم. رازی که فقط من و «مارکوس» می‌دانیم. من و «مارکوس» خون‌آشام‌های شرور و مرگ‌بار را شکست دادیم! برای مارکوس اتفاق عجیبی افتاده. تصادف کرده! اما تصادفش خیلی مشکوک است. باعث شده حتی حافظه‌اش را هم از دست بدهد. هیچ‌چیز از ماجراهای خون‌آشامی‌مان یادش نیست. این وسط، یک چیز شیطانی و مرموز هم در جریان است. من فهمیده‌ام این ماجرا یک جورهایی به فروشگاهی که تازه باز شده، مربوط است. فروشگاه دیوانه‌ هیولاها!

اعظم مهدوی
هوپا
9786008869467
۲۵۶ صفحه
۹۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های پیت جانسون
باران جیغ بر جاده (وبلاگ خون‌آشام 2)
باران جیغ بر جاده (وبلاگ خون‌آشام 2) مارکوس در شب جشن‌تولد سیزده‌سالگی‌اش راز وحشتناکی را از زبان مامان و بابایش می‌شنود. آن‌ها نیمه‌خون‌آشام هستند و قرار است مارکوس هم به‌زودی به یک موجود نیمه‌خون‌آشام تبدیل شود. عجب کابوسی! این راز چه ماجراها که با خودش همراه نمی‌آورد. اما مارکوس همه چیز را فقط‌وفقط می‌تواند با وبلاگش در میان بگذارد.
طعم خون زیر دندان (وبلاگ خون‌آشام 1)
طعم خون زیر دندان (وبلاگ خون‌آشام 1) مارکوس در شب جشن‌تولد سیزده‌سالگی‌اش راز وحشتناکی را از زبان مامان و بابایش می‌شنود. آن‌ها نیمه‌خون‌آشام هستند و قرار است مارکوس هم به‌زودی به یک موجود نیمه‌خون‌آشام تبدیل شود. عجب کابوسی! این راز چه ماجراها که با خودش همراه نمی‌آورد. اما مارکوس همه چیز را فقط‌ و فقط می‌تواند با وبلاگش در میان بگذارد.
برف سرخ زمستان (وبلاگ خون‌آشام 3)
برف سرخ زمستان (وبلاگ خون‌آشام 3) اسم من «مارکوس» است. تا شب جشن تولد سیزده‌سالگی‌ام، پسری معمولی بودم. تا این که مامان و بابایم راز بزرگ، وحشتناک و خانمان‌براندازی را برایم رو کردند! گفتند «نیمه خون‌آشام» هستند! و من هم به زودی به موجودی «نیمه خون‌آشام» تبدیل می‌شوم. عجب کابوسی! وقتی نیمه خون‌آشام باشی، دیگر نمی‌توانی معمولی باشی. تا ابد عجیب و غریب خواهی بود. مامان و ...
مشاهده تمام رمان های پیت جانسون
مجموعه‌ها