نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

فاوست (تراژدی بخش دوم) نمایش‌نامه

(Faust)

هر آن کنش انسانی به ناچار در مناسبات دیگران و زمانه تغییر پیش می‌آورد و به این معنا گامی است اجتماعی و تاریخی. شرط چنین گامی دست‌اندازی در مناسبات موجود و برداشتن آن‌ها از سر راه است. کنش انسان از این دید، رنگی از تجاوز و گناه به خود می‌گیرد. در بخش اول فاست فاجعه این کنش و گناه هنوز در حیطه زندگی فردی رخ می‌دهد. اما در بخش دوم بدل به تراژدی عام انسانی می‌شود. چنین تراژدی‌ای هنگامی بروز می‌کند که انسان از زندگی ساده و با طبیعت هم سوی خود به درمی‌آید، پرده از راز قانونمندی طبیعت برمی‌دارد و درنتیجه در ساحت آن به راه خودمختاری و تحمیل اراده می‌رود. فاوست نماینده چنین انسانی است. فاجعه‌هایی که او به بار می‌آورد، نه ناشی از خصلتی خاص، که از دید هستی‌شناختی برخاسته از سرشت زندگی انسان مدرن است. بازگفت تضاد حل‌نشدنی کنش و گناه چنین انسانی این نمایش‌نامه را به اثری کلاسیک بدل می‌کند.

نیلوفر
9789644487583
۳۱۲ صفحه
۲۴۱ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
دیگر رمان‌های یوهان ولفگانگ فون گوته
دیوان غربی شرقی
دیوان غربی شرقی
فاوست 2  2جلدی
فاوست 2 2جلدی تمامی این درام نبرد بین ذکات و زندگی‌ست، نبردی که در آن سرانجام هوش انسانی بازنده همیشه است. فاوست نماینده هوش آدمی است و زندگی در اشکال مختلف، بسته به موقعیت در این درام آمده است.
ایفی‌ژنی
ایفی‌ژنی آگاممنون لشکر یونان را به بندری آورد و سوار کشتی‌ها نمود تا به جنگ «ترویا» برود. چند روزی گذشت و هیچ بادی نوزید، سروشی به او پیام داد اگر می‌خواهی از دریا بگذری باید دخترت ایفی‌ژنی را به درگاه الهه دیانا قربانی نمایی. آگاممنون دخترش را برای قربانی کردن به معبد دیانا می‌برد. به هنگام اجرای مراسم باد شروع به ...
تفنن و سرگرمی‌های مهاجران آلمانی
تفنن و سرگرمی‌های مهاجران آلمانی جاودانگی نوابغ، مانند یوهان ولفگانگ فون گوته، آن است که ‌آثار، افکار و نظرات‌شان مرزهای مکانی و زمانی را در می‌نوردد و اعتباری همگانی و همیشگی به خود می‌گیرد. تفنن و سرگرمی‌های مهاجران آلمانی نمونه‌ای از چنین آثاری است. گوته در این اثر، دلآزردگی شدید خود از منازعات پر‌آشوب سیاسی مخل آرامش و آسایش انسان‌ها و نیز راه‌های برون‌رفت از آن ...
سرگذشت شورانگیز ورتر
سرگذشت شورانگیز ورتر عزیزم... چقدر از این مسافرت خوشجالم... واقعا دل انسان چیست از چون توئی که در قلب من جای داری و هرگز از من دور نبوده‌ای جدائی اختیار کرده و با این حال از مسافرت خود راضی باشم، اما می‌دانم که تو مرا می‌بخشی. مثل این است که تقدیر، تمام روابط خارج مرا به طور عمده برای پریشان ساختن این دل ...
مشاهده تمام رمان های یوهان ولفگانگ فون گوته
مجموعه‌ها