برای چند ثانیه سرمای بیشتری را در خانه احساس کردم که حالا مطمئن بودم این حس نه فقط به خاطر سردی هوای خانه که از روی ترس میباشد. با قدمهایی آهسته به پنجره نزدیک شدم و هنوز پرده را کنار نزده بودم که یک بار دیگر همان نور را در حیاط دیدم اما مشخص بود در انتهای حیاط و نزدیک دیوار است. خدایا نکند همان مجنون و معلومالحالی که صبح مرا تا سرحد جنون ترسانده بود به واقع توانسته باشد از دیوار بالا آمده و خود را به داخل حیاط برساند؟!