ادبیات نوجوان

وسوسه (مجموعه مرزهای درهم شکسته 1)

لشکری از دیوها و اهریمنان قدم به دنیای امروز گذاشتند. آخرین دروازه در حال فروپاشی بود که سرانجام سرکرده دیوان، شش‌سر دیو وارد کویر شد. ابتدا زوزه‌ای طولانی و بعد نعره‌ای وحشیانه سر داد، بلندتر از هر زوزه و نعره‌ای که آدم‌ها تا آن موقع شنیده بودند. هاله سیاه، نفوذناپذیر و عمیقی که کماریکان را می‌ساخت، به تدریج شکل فیزیکی به خود می‌گرفت و شش موجود مجزا را تشکیل می‌داد: شش دیو نامیرا به سیاهی شب، با وجودی منجمدکننده و چشمانی سرخ چون خون. بادی سرد و سوزان وزیدن گرفت و طوفانی عظیم از شن و ماسه به پا شد. شش دیو با صدایی بلند در سیاهی شب نعره زدند: «دروازه‌ها از بین رفته، مرزها درهم شکسته و دنیای امروز متعلق به ماست، برای همیشه از این لحظه به بعد.»

9786009871896
۲۳۶ صفحه
۵۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های نیما کهندانی
پیشتازان و اربابان مرگ (رستاخیز تاریکی)
پیشتازان و اربابان مرگ (رستاخیز تاریکی) سرانجام زمان نبرد نهایی فرا رسیده است... نبردی سهمگین میان تاریکی و روشنایی. یاران طلوع علیه ظلمت می‌خروشند... رهبران قیام می‌کنند... پیشتازان در مقابل مرگ پیشتازان و اربابان مرگ. و رستاخیز تاریکی فرا می‌رسد... این پایان همه‌چیز است؟
پیشتازان و اربابان مرگ (طلوع تاریکی)
پیشتازان و اربابان مرگ (طلوع تاریکی) پنج جوان از نسلی نابود شده... پادشاهی از سرزمین بالا... هدایت‌گری خاموش... هفت پادشاه چیره‌شده بر مرگ... نبردی بی‌پایان میان تاریکی و روشنایی... و قیامی وهم‌آور از سوی نابودگران آدمیان
نفرین بیوا (5 گانه پادشاهی 2)
نفرین بیوا (5 گانه پادشاهی 2) وقتی تاریکی و تباهی به تدریج جهان خاکی را درمی‌نوردد؛ وقتی نور امید تنها تک شعله‌ای می‌شود در جهان آدم‌ها؛ و وقتی پادشاهی جهان، تمام معادلات جهان را برهم می‌ریزد... تنها امید انجمن پاترا به چهار جلودار برای مبارزه نهایی است. چهار مبارز از جنس چهار جادوی باستانی، باید انتخاب کنند و تصمیم بگیرند. آمایا، مبارز آب دومین مبارز این ...
مخمصه (مجموعه مرزهای درهم شکسته 2)
مخمصه (مجموعه مرزهای درهم شکسته 2) باد سرد از وزیدن افتاد و اثری جز بلورهای کوچک یخ که به پوست فرامرزخان چسبیده بودند، باقی نگذاشت. یک جفت چشم سرخ جلو و جلوتر می‌آمدند و بعد پیکری افراشته و دوبرابر بلندتر از فرامرزخان، از میان تاریکی پدیدار شد، هیبتی یکپارچه تاریک که ردایی تیره بر خود داشت و این ردا تجسمی به او بخشیده بود، تجسمی که بی‌شباهت ...
مشاهده تمام رمان های نیما کهندانی
مجموعه‌ها