رمان استخوان سومین کتاب و دومین رمان علی اکبر حیدری (1357) است. او قبل این رمان مجموعه داستان بوی قیر داغ و رمان تپه خرگوش را منتشر کرده که هر دو با اقبال مخاطبان و منتقدان روبهرو شدهاند. حیدری که سالهاست به نوشتن داستان و فیلمنامه مشغول است، در تازهترین رمانش اثری با ریتم تند تدارک دیده. داستان مردی جوان که به دلایلی به شهری مرزی آمده و در خانه نزدیکانش پنهان شده تا در فرصتی مناسب فرار کند، اما طی اتفاقی میفهمد چه هراسی در زیرزمین خانه در حال رقم خوردن است... این رمان را میتوان یک تریلر تمام عیار به حساب آورد، اثری با گرهگشاییهای مداوم و قرار دادن خواننده مقابل واقعیتهایی که حتی به ذهنش هم نمیرسد. قهرمان که از مرکز گریخته، ناگهان خود را مواجه میبیند با مکانی که انگار از هر جایی ناامنتر است و جانهای بسیاری آنجا پرسه میزنند. رمان استخوان اثری است که در آن هراس، تنهایی و البته کشف خشونت حضور پررنگ دارد؛ داستانی از یک راز، رازی که بوی خون میدهد و سالهاست در جایی مدفون مانده است.