رمان ایرانی

موزه اشیای آشغالی

به انگشت‌هایم که نگاه می‌کنم دوباره یاد بابا می‌افتم. چند وقتی بود با خودم قرار گذاشته بودم که اصلا نگاهشان نکنم ولی مگر می‌شود کسی دست خودش را نبیند. آن هم وقتی این‌طور روی لیوان چای می‌لرزد. انگشت‌های درشت و زمختی که زنانه نیستند و با ناخن‌های از ته گرفته، آن‌قدر که سرشان به خون افتاده، همیشه جلوی چشم هستند. چه با گوشی موبایل ور بروم، چه روی کنترل تلویزیون. حتی از زیر کف‌های مایع ظرفشویی هم بیرون می‌زنند. همیشه می‌خواستم دستم شبیه دست بابا باشد. همان که از بین خاک‌ها و آجرهای خردشده پیدایش کردم. سفید و بی‌خون. انگار که قبلا از خون تمیزش کرده باشند، فقط خاکی بود. ولی داد می‌زد که پنجه باباست، حتی اگر یک کوچه آن طرف‌تر از مغازه‌اش افتاده باشد.

افراز
9786003263406
۱۱۰ صفحه
۴۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های تکتم توسلی
این‌جا همه چیز موقتی است
این‌جا همه چیز موقتی است من 1 گریپ فروتم. از همان وقتی که سندهای طلاق را امضا کردم و از پله‌های دفترخانه پایین آمدم. آن موقع این را نمی‌دانستم. آن روز فقط به شهاب فکر می‌کردم و روزهایی که نمی‌دانستم چطور شروع خواهند شد.
مشاهده تمام رمان های تکتم توسلی
مجموعه‌ها