مجموعه داستان ایرانی

در سراچه دباغان

غلامحسین ساعدی در طول دوران فعالیتش، ساحت‌های مختلف نوشتن را عرصه کار خود می‌دید. داستان، ترانه، سفرنامه، فیلم‌نامه، نمایش‌نامه، یادداشت و مقاله، قالب‌هایی برای ظهور اندیشه و تخیل او بوده‌اند. این مجموعه مشتمل بر آثاری است که ساعدی در اختیار نشریات مختلف قرار داده و از آن‌جا که برخی از آن‌ها گمنام، کم نام و نشان یا متعلق به شهرهای دور از مرکز بوده‌اند، این نوشته‌های او تا امروز از نظرها دور مانده و در هیچ کتابی منتشر نشده‌اند. کتاب حاضر دربرگیرنده تعدادی از داستان‌ها و داستان‌واره‌های غلامحسین ساعدی است که برای اولین بار به صورت کتاب عرضه می‌شود.

9786002533876
۲۲۴ صفحه
۷۵ مشاهده
۰ نقل قول
غلام‌حسین ساعدی
صفحه نویسنده غلام‌حسین ساعدی
۲۳ رمان غلامحسین ساعدی همچنین معروف با نام مستعارِ گوهرِ مراد، نویسنده و پزشک ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه نیز می‌نوشت و پس از بهرام بیضایی و اکبر رادی از نامدارترین نمایشنامه‌نویسان زبان فارسی در روزگار خود به شمار می‌رفت.
دیگر رمان‌های غلام‌حسین ساعدی
5 نمایش‌نامه از انقلاب مشروطیت
5 نمایش‌نامه از انقلاب مشروطیت «گیر افتادن احمقانه‌اس. چه‌ گیر بیفتی و چه بری خودتو بدی دست اونا، هردوش یکیس. هر جوری شده باید در رفت، به هر کلکی شده باهاس زنده موند. تا هستی ازت می‌ترسن و روت حساب می‌کنن و اهمیت داری. اما وقتی گیر افتادی دیگه تمومه، سر و کارت با طناب داره، دیگه یه پاپاسی هم نمی‌ارزی» این کتاب شامل پنج نمایش‌نامه از ...
مجموعه داستان‌های غلام‌حسین ساعدی
مجموعه داستان‌های غلام‌حسین ساعدی قسمتی از عزاداران بیل: مشدی حسن برگشت و مردها را که گوش تا گوش جلو تیرک نشسته بودند تماشا کرد. علوفه له شده از لب و لوچه‌اش آویزان بود. اسلام سرفه کرد و در حالی که مواظب حرف‌هایش بود، گفت:«مشد حسن، سلام علیکم، اومدیم ببینیم دماغت چاقه؟ احوالت خوبه؟» مشدی حسن، که همچنان نشخوار می‌کرد، گفت:«من مشد حسن نیستم، من گاوم، من ...
آشغالدونی
آشغالدونی به کوچه بعدی که پیچیدیم،‌ من حسابی دمغ و پکر بودم و کفرم از دست بابام دراومده بود. و ویرم گرفته بود که سر به سرش بذارم و حرصشو در بیارم و تن و بدنشو بلرزونم. بابام آدم کله شقی بود، انصاف نداشت، حساب هیچ‌چی رو نمی‌کرد، همیشه به فکر خودش بود. تا می‌تونست راه می‌رفت، کوچه پس کوچه‌های خلوت‌تر ...
دیکته و زاویه (2 نمایش‌نامه)
دیکته و زاویه (2 نمایش‌نامه) دو رشته سیم‌خاردار از روبرو و طرف چپ، صحنه را به صورت میدانچه‌ای درآورده است. یک در چوبی در حد فاصل دو رشته، مدخل زاویه است. زاویه در تقاطع دو خیابان قرار گرفته، بنابراین درخت‌ها و ساختمان‌ها، نمای بیرون زاویه را درست کرده‌اند. دو نیمکت در دو طرف و یک نردبان دو پایه کوتاه، وسط صحنه کار گذاشته‌اند.
مشاهده تمام رمان های غلام‌حسین ساعدی
مجموعه‌ها